عشق در این نواحی ملایم است
با برگ های کوچکش، پای سیب و لبخند روز یکشنبه از راه می رسد
گوشه ای می نشیند و پخش می شود آرام
آرام
بر زمین و
دیوارها و
سقف
سرخوشانه می گوید:
« اینجا، جا به اندازه کافی هست، آریلد!
گیج می خورم در یکی از گوشه های گیج
ها... بله هست»
آریلد نیکوئیست
برگردان مهدی اروند
سنگزاد
با خواندن شعرهای
آریلد نیکوئیست
ـ از پیشگامان شعر مدرن نروژ ـ
فهمیدم که اینجا هم
« از فنجان های قهوه، هق هقِ زخم ها به گوش می رسد»،
« چهره ی زن پیر، چشم اندازی است فشرده از
بستر رودخانه ها، جنگلزارها و کوه های سوگوار»
و وقتی زنی می رقصد
«رفت و آمد بازوهایش، گستردن قالیچه ی خردی است برای کسی»
این که
«کارلوس هم غصه ی خودش را دارد»
و
«مرگِ بهتر از زندگی می فروشد.»،
تجربه ی غریب و تازه ای بود.
با برگ های کوچکش، پای سیب و لبخند روز یکشنبه از راه می رسد
گوشه ای می نشیند و پخش می شود آرام
آرام
بر زمین و
دیوارها و
سقف
سرخوشانه می گوید:
« اینجا، جا به اندازه کافی هست، آریلد!
گیج می خورم در یکی از گوشه های گیج
ها... بله هست»
آریلد نیکوئیست
برگردان مهدی اروند
سنگزاد
با خواندن شعرهای
آریلد نیکوئیست
ـ از پیشگامان شعر مدرن نروژ ـ
فهمیدم که اینجا هم
« از فنجان های قهوه، هق هقِ زخم ها به گوش می رسد»،
« چهره ی زن پیر، چشم اندازی است فشرده از
بستر رودخانه ها، جنگلزارها و کوه های سوگوار»
و وقتی زنی می رقصد
«رفت و آمد بازوهایش، گستردن قالیچه ی خردی است برای کسی»
این که
«کارلوس هم غصه ی خودش را دارد»
و
«مرگِ بهتر از زندگی می فروشد.»،
تجربه ی غریب و تازه ای بود.
مهدی اورند
پایان
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
علی رضا آدینه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر