سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (7)

 

سیاوش کسرایی، محمدرضا لطفی، نازی عظیما، فرج‌الله میزانی (جوانشیر)، 

فخرالدین ‏میررمضانی، احسان طبری و هوشنگ ابتهاج (هـ. ا. سایه) 

جمعبندی از

مسعود بهبودی 

 1

توده ای بودن نه فخر است و نه ننگ.

الف

به همان سان  که یکی طرفدار اشرافیت بنده دار و فئودال و یا بورژوازی است،

به همان سان هم دیگری طرفدار توده است.

ب

به قول ستارخان:

سگ توده است.

ت

وابستگی طبقاتی، امری طبیعی است.

پ

توده ای

(اگر واقعا توده ای باشد و نه خود را به هر دلیلی بطور کشکی و الکی توده ای جا بزند)

باید ـ قبل از همه ـ نماینده ایده ئولوژیکی توده و مدافع منافع استراتژیکی توده باشد.

2

اولا قاطی نکنید.

الف

عباس شهریاری مسئله ای دیگر است و اکثریت جریانی دیگر

و حزب توده پس از پیروزی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی مسئله ای دیگر.

هر کدام از اینها باید مستقلا بررسی شود.

ب

شما می فرمایید توده ای ها ساواکی بودند.

ما این بر خورد  شما را غیر عقلی استنباط می کنیم.

ت

مثال 

شاید کسی ده نفر ارمنی بشناسد که مثلا با عرض پوزش، جاکش باشند.

بنا بر عقل سلیم و تجربه بشری 

او نمی تواند و حق ندارد که ده نفر ارمنی را تعمیم دهد و ارامنه بطور کلی را جاکش قلمداد کند.

پ

حزب توده کسی را لو نداده است.

حزب توده در ارزیابی فوندامنتالیسم خطای خطیری مرتکب شده و برایش بسیار گران تمام شده است.

ث

فوندامنتالیسم همشیره فاشیسم و نازیسم است.

استالین هم در رابطه با فاشیسم و نازیسم همین اشتباه را  کرد و 20 میلیون کشته داد.

ج

مسائل را باید با توسل به خرد اندیشنده حل کرد و نه با هارت و پورت توخالی.  

3

خیلی ممنون

الف

هدف دفاع از حقیقت عینی است و نه دفاع از این و آن.

اینجا بحث بر سر کوروشیسم است

که بنظر ما فرمی از فوندامنتالیسم است

و بسان هر فوندامنتالیسم دیگر ارتجاعی است.

ب

شما از موضوع خارج می شوید و خواننده مطلب را هم از موضوع منحرف می کنید.

راجع به حزب توده ما حاضریم با شما بحث کنیم.

اینجا ولی موضوع بحث، چیز بکلی دیگری است.

ت

شما در جمله آخرتان مبنی بر «چون خاله من توده ای بود، من هم توده ای شده بودم» جمله اول تان را نقض می کنید.

چون خود را «بزرگ شده در خانواده توده ای» می دانید.

پ

شما ـ با پوزش پیشاپیش ـ درست اندیشی یعنی تفکر مفهومی را نیاموخته اید.

ث

ما اگر بخواهید همین کامنت شما را کلمه به کلمه تحلیل دیالک تیکی می کنیم و استنباط خود را اثبات می کنیم:

1

حزب توده اشتباهاتی مرتکب شده است

ولی این اشتباهات ـ مثل هر چیز دیگر ـ بی دلیل نبوده اند

و برای کشف دلایل و پرهیز از تکرار اشتباهات

باید تحلیل شوند.

2

ما حزب توده را و هر کس و هر چیز دیگر را

عینی تر و علمی تر از شما تحلیل می کنیم.

3

دعاوی شما انعکاس مخدوشی از ماهیت حزب توده اند

و فاقد ارزش علمی اند.

4

عباس شهریاری جاکشی بیش نبوده است

 و در این زمینه حق با شما ست.

این ولی دلیل بر صدور احکام بی پایه و بی شرمانه از سوی شما نمی شود.

5

حزب توده مثل هر حزب استالینیستی دیگر

 و مثل خود حزب کمونیست کذائی شوروی بوده است.

روابط این احزاب قابل انتقاد است و باید هم انتقاد شود.

6

ولی علیرغم همه این معایب

حزب توده بهترین حزب توده زحمتکش ایران بوده است.

حالا تحت نام حزب توده وجود ندارد.

ولی بیشک و تردید وجود دارد.

ادامه دارد.