۱۳۹۳ آبان ۲۳, جمعه

طنزالطبیعة و تکبیر (2)


به قلم بعضی ها 
ویرایش از مجله «تهران غضنفر»

1
شيرازيه ميره دكتر 
ميگه :
آقوي دكتر يبوست دارم 
دكتر بعد از معاينه ميگه :
« كاكو شومو فقط به جاذبه زمين اكتفا نكن،
خودتم يه زوري بزن خو»

2

الف
اين مردايي هستن كه قبل از مهموني اول بايد لباستو تأييد كنن

ب
همونايي كه بعد از قرار، موقع خداحافظي دست ميكشن روي لبت و ميگن كم رنگ كن اون رژتو

ت
وقتي باهاشون قهري اس ام اس ميدن ميگن:
«كجايي ؟
 قهري هستي، باش
ولي بيخود مي كني، اگه بدون اجازم، بري بيرون»

پ
همونايي كه وقتي عصبي ميشن، داد ميزنن و يه لحظه بعدش ميان، منتكشي

ث 
همونايي كه وقتي بهشون مي گي:
«مي خوام موهامو كوتاه كنم»،  
ميگن:
«بي خووود.»

ج
همونايي كه يهو غيرتي ميشن و قاطي ميكنن
 تو اين جور مي فهمي كه تا كجا براشون ارزش داري .

ح
جمع كن اين ادا اصولارو خاك بر سر 
اينا رو همچي بايد با دمپايي ابري خيس، بزني تو دهنشون
 تا ياد بگيرن تو هر كاري دخالت نكنن .
پفيوساااا
والللا

3

ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻋﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺗﻌﺎﺩﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺎ:
 
ﻣﯿﮕﻪ:
«ﺑﺮﺧﯿﺰ ﻭ ﻣﺨﻮﺭ ﻏﻢ ﺟﻬﺎﻥ ﮔﺬﺭﺍﻥ»

ﺗﺎ ﭘﺎ ﻣﯿﺸﻢ
ﻣﯿﮕﻪ:
«ﺑﻨﺸﯿﻦ ﻭ ﺩﻣﯽ ﺑﻪ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﮔﺬﺭﺍﻥ»
 
ﻓﻌﻼ ﻧﯿﻢ ﺧﯿﺰ ﻣﻮﻧﺪه اﻡ
ﺗﺎ بلکه ﺗﮑﻠﯿﻔﻢ ﺗﻮ ﺑﯿﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﻣﺸﺨﺺ ﺑﺸﻪ

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر