۱۳۹۳ مهر ۱۰, پنجشنبه

نقل قول هائی از این و آن (224)


سرچشمه:
صفحه فیسبوک
کامران
آن همه فریاد آزادی زدید
فرصتی افتاد و زندانبان شدید

آن که او امروز در بند شما ست
در غم فردای فرزند شما ست

راه می جستید و در خود گم شدید
مردمید، اما چه نامردم شدید

کجروان با راستان در کینه اند
زشت رویان دشمن آیینه اند
هوشنگ ابتهاج (سایه)   

سنگزاد 

مفهوم (مقوله) آزادی اگر بلحاظ فلسفی (یعنی با تکیه بر خرد اندیشنده) تعریف نشود
به واژه ی  گل و گشادی استحاله می یابد
که هر قشر و هر طبقه اجتماعی آن را به دلخواه تعریف می کند.
آنگاه در قابلمه بی در و پیکر «آزادی» هر ننه قمری،
آش خود را می پزد و به خورد خلایق می دهد:

1

هم جانسون و نیکسون و بوش و بلر و کامرون و کامو
 و خوانین و سلاطین با و بی عمامه و تاج
از آزادی دم می زنند
و هم هوشین مین و سرداران صدیق دیگر.

2

ضمنا انسان متأسفانه
ـ به قول شاعری در شعری ـ
 «کرگدن نیست»
تا آنچه در کوچه و برزن 
«فریاد می زند»،
همان باشد که در دل می پزد.

3

علاوه بر این، اجامر وطنی و جهانی
همیشه ی خدا به نحوی از انحاء، 
چه بسا صریح و روشن می گویند 
که می خواهند و قصد چه کردن دارند.

4

هنر به قول حریفی به نام 
ولادیمیر لنین،
 «از صراحت گذراندن گفته ها ست.»

5
فقط کافی است رساله شیادی را، شعر شاعری را و یا سخنرانی عوامفریبی را تحلیل کنیم
تا به نیمکاسه پنهان در زیر کاسه پی ببریم.

6

فلسفه و یا خرد 
 برای پوز دادن تشکیل نشده است.
برای تمیز حقیقت از دروغ تشکیل شده است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر