۱۳۹۳ مهر ۲۲, سه‌شنبه

تحلیل دیالک تیکی ضرب المثل ها (21)


شین میم شین

کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من
ادامه

·        سؤال آخر در بخش پیشین این بود که تولید نان به چه معنی است تا ما هم حداقل به اندازه نیاز خود و اهل و عیال خود نان تولید کنیم؟

1
·        در شعار دیر اشنای «نان ـ مسکن ـ آزادی»، در مفهوم «نان» مایحتاج اولیه هر موجود زنده تجرید می یابند.
·        نان فقط نان خشک و خالی نیست.
·        هویدا ظاهرا سواد مدرسی و فلسفی نداشت.

·        به همین دلیل در واکنش به این شعار، گفته بود:
·        «خوب اگر نان نیست، کیک و بیسکویت که هست.»

·        در این «راه» حل هویدا دو ایراد وجود داشت:

الف
·        ایراد اول آن، این بوده که طرف نه تنها با نحوه تولید نان بیگانه بوده، بلکه با نحوه تولید کیک و بیسکویت هم به همین سان.
·        چون ماده اولیه نان و کیک و بیسکویت آرد است و ماهیتا فرقی با هم ندارند.
·        چون قحط نان ـ قبل از همه ـ به دلیل قحط آرد است.

ب
·        ایراد دوم «راه» حل هویدا بیگانگی با مفهوم فلسفی تجرید بود و نمی دانست که در مفهوم نان، همه نیازهای اولیه برای ادامه حیات تجرید می یابند:
·        مفهوم نان نتیجه تجرید آب آشامیدنی، مواد غذائی، پوشاک، ترافیک، بهداشت، مسکن، آموزش، پرورش و غیره است.  
·        و همه اینها باید به نحوی از انحاء تولید شوند.

2
·        تولید مایحتاج مادی، اساسی ترین و صرفنظرناپذیرترین کرد و کار هر موجود زنده ای است.
·        اگر تیز بنگریم، نباتات و حشرات و جانوران نیز در تحلیل نهائی بطور مستقیم و یا غیرمستقیم مولد اند.
·        کسب و کار مورچه و زنبور و کلاغ و غیره نیز نوعی تولید است.
·        مصرف همیشه و همه جا در دیالک تیک تولید و مصرف وجود دارد.
·        مصرف کننده محض فقط انگل ها و پارازیت ها هستند که دیالک تیک عینی هستی را زیر پا می گذارند و محکوم به شکست اند.  

3

·        نقش اساسی تولید مهمترین و اساسی ترین کشف حکیم بی همه چیزان مولد همه چیز بوده است.
·        کشفی همتراز با کشف آتش.

·        این کشف مارکس به تز «درک و یا استنباط ماتریالیستی تاریخ و یا جامعه بشری» معروف شده است.


·        تولید همان شاخ نریان معروف نیاکان ما ست که کره زمین روی آن اقرار گرفته است:
·        تولید اگر مختل شود، حیات بشری دستخوش اختلال می گردد و عزرائیل با دار و دسته اش از راه می رسد.
·        بنیاد حیات بشری، تولید مواد حیاتی است.
·        این کشف بزرگ رسول پرولتاریا ست.
·        یادش به یاد باد.  

3
·        راه حل ریشه ای و رادیکالی هم که احمد رضا می جوید، همین جا ست.
·        پیش شرط خودمختاری، خودکفائی است.
·        کسی که قادر به تولید نان خود نباشد، چاره ای جز وابستگی به کسانی که نان اضافه بر نیاز دارند، نخواهد داشت.

·        تولید اما چیست و چگونه جامه عمل می پوشد؟

4

·        برای پاسخ به این پرسش، تولید نان را از نظر بگذرانیم:
·        زمین کشت اولین عاملی است که شخم و شیار می خورد و برای شخم وشیار زمین به دهقان و گاو و گاو آهن و تراکتور و غیره نیاز مبرم است.
·        بعد بذر گندم و یا جو افشانده می شود.
·        بعد نوبت به  کود و آب و غیره می رسد.
·        بعد درو و خرمنکوبی و تفکیک گندم و جو از کاه.
·        بعد نوبت به  آسیاب و آرد و خمیر و نهایتا نان می رسد.

5
·        اگر شعر دیگر شیخ شیراز در زمینه نان را تصحیح و تکمیل کنیم، به همین روند و روال تولید نان می رسیم:

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

·        ایرادات نظری و تجربی این بیت شیخ شیراز به شرح زیر اند:   

الف
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

·        شیخ شیراز در این بیت، دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت را به شکل دیالک تیک طبیعت و نان بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن سوبژکت (طبیعت)  می داند:
·        به عبارت روشن تر از آن ابر و باد و مه و خورشید و فلک می داند.

ب
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

·        بعد بطرزی مسکوت، بی سخنی حتی، دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت را به شکل دیالک تیک خدا و طبیعت (ابر و باد و مه و خورشید و فلک) بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن سوبژکت (خدا) می داند.
·        بدین طریق و ترفند خدای واهی به درجه رزاق ارتقا می یابد و منت گذاری مستمر و بی وقفه بر سر بشریت شروع می شود:
·        خدای نظامات اجتماعی بنده داری و فئودالی روزی می رساند و آزادی می ستاند:
·         
·        خدای کذائی و واهی به بهانه روزی رسانی، بشریت را به درجه عبد (برده و بنده و رهی و غلام و زر خرید و کنیز و کلفت) تنزل می دهد و خود را معبود (برده دار) جا می زند و از بشریت عبادت و اطاعت و تمکین و تسلیم می طلبد.

·        اسلام چیزی جز ترفند تحمیل تئوری تسلیم بر توده نیست، توده ای که از قضا تنها مولد نعمات مادی است.

ت
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

·        شیخ شیراز بدین طریق و ترفند نعمات مادی (نان و مسکن و پوشاک و بهداشت و آموزش و پرورش و غیره) را مائده ای الهی محسوب می دارد، مائده ای که بر خلاف مائده آسمانی، با واسطه در اختیار بشریت قرار می گیرد:
·        ابر و باد و مه و خورشید و فلک واسطه های الهی اند.
·        مامورین بی شعور (حافظ) الهی اند.
·        انعکاس آسمانی ـ انتزاعی غلامان خرفت و خر و کودن خوانین و سلاطین فئودالی اند.
·        مجری کور و بی فهم و فراست و شعور فرامین خان و سلطان آسمانی اند.

پ
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

·        شیخ شیراز در این بیت شعر، عملا و عینا (بطور عملی و عینی)  دیالک تیک خودپوئی و آگاهی را بی مهابا تخریب می کند.
·        خودپوئی را بر تخت می نشاند و آگاهی را دور می اندازد.
·        شیخ شیراز اما با این کرد و کار بدترین ستم را در حق بشریت مرتکب می شود:

1
·        با حذف قطب آگاهی در دیالک تیک سوسیولوژیکی خودپوئی و آگاهی، فاتحه ای بر تولید مایحتاج حیاتی خوانده می شود.
·        انکار بی شرمانه تولید و تبلیغ اوتوماتیسم ناتورالیستی ـ الهی، تار و پود فلسفه تاریخ (فلسفه اجتماعی) شیخ و خواجه شیراز را تشکیل می دهد.

2

·        با حذف قطب آگاهی در دیالک تیک خودپوئی و آگاهی، بشریت، آدمیت زدائی می شود.
·        در بدترین حالت تا درجه کرمی در زیر سنگی و در بهترین حالت تا درجه روباهی تنزل داده می شود که از پس مانده شکار شیر تغذیه می کند.
·        سعدی این آدمیت زدائی بشریت را که روزی ـ روزگاری خدائی «اشرف مخلوقاتش» نامیده بود و ملائکه را به سجده در برابرش فرمان داده بود، در حکایات متعددی در بوستان و گلستان تئوریزه، اثبات، توجیه و تبلیغ می کند.
·        خواجه شیراز هم بسان لومپنی فحش می دهد، پوزه بند می زند و فرمان خاموشباش و اطاعت محض صادر می کند.

·        مراجعه کنید به تحلیل آثار و اشعار سعدی و حافظ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

4
·        بشریت در پرتو این تئوری تئولوژیکی (فقهی)  ـ فئودالی شیخ و خواجه تا حد انگل، مفتخور، مصرف کننده محض تنزل می یابد:
·        فئودال واره می شود.

·        در انسانتصویر شیخ و خواجه شیراز، انسان هنری جز خور و خواب و خشم و شهوت ندارد.

·        تنها چیزی که در ایده ئولوژی فئودالی بشریت را از بهایم متمایز می سازد، خداشناسی، عبادت و تسلیم به خدا و در حقیقت به طبقه حاکمه برده داری و فئودالی است.

·        البته اگر خیلی تخفیف داده شود.
·        چون بزعم سعدی حشرات و خزندگان و پرندگان و ددان و درندگان هم مشغول عبادت اند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر