سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ
وین)
خون سیاوش
(۱۳۴۱)
·
من داربست گوشه ی این باغ بی گلم
·
ای نو دمیده تاک
·
از جنگل بزرگم و در این زمین سخت
·
بنشسته ام به خاک
·
در خون من هنوز
·
شور ز نو شکفتن و جوش جوانه نیست
·
بنگر که در شکاف دلم از هوس تهی
·
سبزینه ای، گلی که برآرد زبانه نیست
·
اما چه برگ ها
·
در جنگل نهفته ی جان، باد می خورد
·
اما چه مرغ ها
·
از شاخسار خاطره، پرواز می کند:
·
« بذری دگر به سینه ی این دشت، کاشتن
·
طرحی دگر به باغ بهاران، نگاشتن
·
در رهگذار غارت توفانِ ریشه کن،
·
پیوند داشتن
·
رفتن، ولی به لب،
·
لبخند داشتن»
·
بردار، سر ز خاک
·
ای نازنین نهال،
·
بر بازوان من بنه آن ساق های ترد
·
آن میوه های کال
·
در پنجه های بسته ی تو این درنگ چیست؟
·
گاه درنگ نیست.
·
پیش آی و باز شو
·
بر دست من، بایست
·
بر دوش من، بمان
·
همبسته با شکسته دل پر نیاز شو
·
در گردنم بپیچ
·
بر پیکرم بتاب!
·
بالا بگیر و بر شو و در بام نیمروز
·
پر کن به جام سبز، می از خون آفتاب
·
باشد به روزگاری از عهد ما نه دور
·
بینم به سایبان تو خورشید باده را
·
بینم به پایکوبی مستانه و سرود
·
انبوه خستگان غم از دل، نهاده را
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر