سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ
وین)
·
دریا، دوباره دیدمت، افسوس، بی نفس
·
پوشانده چشم سبز
·
در زیر خار و خس
·
دامنکشان به ساحل بیرون ز دسترس
·
دریا، دوباره دیدمت، آرام و بی کلام
·
دلتنگ و تلخاکام
·
در جامه ی کبود، سراپا نگاه و بس
·
ابری است، چشم تو
·
ابری است، روی تو
·
تا ژرفنای خاطرت ابری است.
·
خورشید گوئیا
·
در عمق آب های تو مدفون است
·
اما به هر دمی که چو سالی است در گذر
·
من آفتاب طالع
·
من آسمان سبز تو را می کنم هوس
·
موجت کجا ست تا به شکن های کاکلش
·
عطری ز خوان و خانه ی خود جستجو کنم؟
·
موجت کجا ست تا که پیامی به صدق دل
·
بر ساکنان ساحل دیگر
·
همراه او کنم؟
·
کاینجا غریب مانده، پراکنده خاطری است
·
دلبسته ی شما و به امید هیچکس
·
دریا، متاب روی
·
با من سخن بگوی
·
تو مادر منی، به محبت مرا ببوی
·
گرد غریبی از سر و رخسار من بشوی
·
دریا، مرا دوباره بگیر و بکن (از کندن) ز جای
·
بگذار، همچو موج
·
بار دگر ز دامن تو سر برآورم
·
در تند خیز حادثه، فانوس برکشم
·
دستی به داخواهی دل ها درآورم
·
دریا، مخوان مرا و مخواهم چنین عبث
·
در پشت سر مخاطره، در پیشِ رو هلاک
·
مرغ هوا گرفته و پابستگی به خاک
·
بر اشتیاق جان
·
سدی ز پیش و پس
·
من موج رفته ام
·
اما تو، ای تپنده به خود، تازه کن نفس
·
بشکف، چو گردباد و گل رستخیز باش
·
با صد هزار شاخه ی فریاد، سر برآر
·
مرغ بلند بال!
·
توفان در قفس!
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر