تحلیلی از شین
میم شین
آمدم
ثواب کنم، کباب شدم
آمد
زیر ابروشو برداره، چشمش را کور کرد.
«آمدی
جانم به قربانت ولی حالا چرا»
آنان
که غنی ترند، محتاج ترند.
آنچه
دلم خواست نه آن شد
آنچه خدا خواست همان شد
آن را که حساب پاک است،
از
محاسبه چه باک است؟
آنقدر بار کن که بکِشد،
نه
آنقدر که بکُشد
آنقدر
بایست، تا علف زیر پات سبز بشه.
آنقدر سمن هست
که یاسمن
گم است.
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر