۱۳۹۳ مهر ۲, چهارشنبه

مقوله «صوفی» در آثار خواجه شیراز (6)


تحلیلی از شین میم شین

مقام عیش میسر نمی ‌شود بی ‌رنج
بلی، به حکم بلا بسته ‌اند عهد الست
 
·        معنی تحت اللفظی:
·        زندگی توأم با خوشی بدون تحمل رنج نصیب کسی نمی شود.
·         برای اینکه حکم صادره در روز الست مبتنی بر مصیبت بوده  است. 

1
مقام عیش میسر نمی ‌شود بی ‌رنج

·        محتوای نظری این مصراع خواجه را شیخ شیراز بطرز منطقی تر، غنی تر، علمی تر و عینی تری، پیشاپیش نمایندگی کرده است: 

نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.

·        شیخ شیراز در این مصراع از سوئی دیالک تیک ریاضت و لذت را و از سوی دیگر دیالک تیک علت و معلول را به شکل دیالک تیک رنج و گنج بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن  ریاضت و علت (رنج) می داند.
·        شیخ احتمالا نمی داند که از چه حقیقت امر غنی و  غول آسائی پرده برمی دارد:

2
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.

·        چون ریاضت نه تنها علت و موجد لذت است، بلکه علاوه بر آن، خود دیالک تیکی از زحمت و لذت است.
·        کار ـ فی نفسه ـ سرچشمه لذت به معنی حقیقی کلمه است.
·        به همین دلیل برای کار بدیلی وجود ندارد.
·        فساد درونی و برونی (جسمی، روحی و روانی) اعضای طبقات اجتماعی انگل و علاف به همین دلیل است.
·        سرچشمه اسکپتیسیسم (تردیدگرائی)، اگنوستیسیسم (ندانمگرائی)، نیهلیسم (پوچیگرائی)، آوانتوریسم (ماجراجوئی گرائی)، فاشیسم و فوندامنتالیسم نیز در علافیت و انگلیت اعضای طبقات اجتماعی واپسین است.

3
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.

·        بنابرین، می توان گفت که شیخ شیراز در این بیت از دیالک تیک مضاعفی پرده برمی دارد:

الف
·        از دیالک تیک ریاضت و لذت از سوئی

ب
·        از دیالک تیک ریاضت از سوی دیگر که بسط و تعمیمش دیالک تیک زحمت مادی (رنج عضلانی)  و لذت روحی، روانی،  معرفتی و معنوی است.

4
مقام عیش میسر نمی ‌شود بی ‌رنج
بلی به حکم بلا بسته ‌اند عهد الست

·        تفاوت بینشی سعدی و خواجه را می توان با مقایسه همین دو بیت  دریافت:

نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.
مزد آن گرفت ـ جان برادر ـ که کار کرد.

الف
·        خواجه برای اثبات دیالک تیک عیش و رنج و یا گنج و رنج دست به دامن خرافه ای موسوم به «حکم عهد الست» می شود که از بینش فاتالیستی  (تقدیرگرائی، سرنوشت گرائی) او پرده برمی دارد.

ب
·        شیخ شیراز اما به تجربه زنده زندگی چنگ می زند، همان تجربه ای که خواجه بکرات و بطور مکانیکی نمایندگی می کند.
·         
·        مراجعه کنید به مقوله «تجربه» در آثار خواجه شیراز در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ت
·        سعدی ضمن سوگند خوردن به جان خود، خاطرنشان می شود که بدون کار، مزدی به کسی داده نمی شود:
·        این دیالک تیک کار و مزد، بسط و تعمیم دیالک تیک جهانشمول داد و ستد است:
·        مزد (ستد) به ازای کار (داد.)
·        دیالک تیک داد و ستد مهمترین و بنیادی ترین شناخت افزار سعدی است.

·        سعدی این دیالک تیک را شامل حال حتی خدا می داند:
·        بزعم سعدی اگر کسی دست خالی در صحرای محشر حاضر شود، خدا در جا برش می دارد و به قعر دوزخ پرتاب می کند.

·        به همین دلیل فقرا و زحمتکشان در قاموس سعدی، سیه روزان هر دو جهان اند و اغنیا می توانند در هر دو جهان خوش باشند، اگر به فرامین فئودالی سعدی گوش دهند:
·        یعنی در این دنیا ضمن خوردن، اندکی هم ببخشند.

5
·        شیخ شیراز خردگرای ناپیگیری است.
·        خواجه شیراز اما خردستیز پیگیری است.

·        می توان گفت که خواجه شیراز بخش خردستیز فلسفه اجتماعی سعدی را از آن خود کرده و بطور همه جانبه توسعه داده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر