تحلیلی
از شین میم شین
مقام
عیش میسر نمی شود بی رنج
بلی،
به حکم بلا بسته اند عهد الست
·
معنی تحت اللفظی:
·
زندگی توأم با خوشی بدون تحمل رنج نصیب
کسی نمی شود.
·
برای اینکه حکم صادره در روز الست
مبتنی بر مصیبت بوده است.
1
مقام
عیش میسر نمی شود بی رنج
·
محتوای نظری این مصراع خواجه را
شیخ شیراز بطرز منطقی تر، غنی تر، علمی تر و عینی تری، پیشاپیش نمایندگی کرده
است:
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.
·
شیخ شیراز در این مصراع از سوئی
دیالک تیک ریاضت و لذت را و از سوی دیگر دیالک تیک علت و معلول را به شکل دیالک
تیک رنج و گنج بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن ریاضت و علت (رنج) می داند.
·
شیخ احتمالا نمی داند که از چه
حقیقت امر غنی و غول آسائی پرده برمی
دارد:
2
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.
·
چون ریاضت نه تنها علت و موجد لذت
است، بلکه علاوه بر آن، خود دیالک تیکی از زحمت و لذت است.
·
کار ـ فی نفسه ـ سرچشمه لذت به
معنی حقیقی کلمه است.
·
به همین دلیل برای کار بدیلی وجود
ندارد.
·
فساد درونی و برونی (جسمی، روحی و
روانی) اعضای طبقات اجتماعی انگل و علاف به همین دلیل است.
·
سرچشمه اسکپتیسیسم (تردیدگرائی)،
اگنوستیسیسم (ندانمگرائی)، نیهلیسم (پوچیگرائی)، آوانتوریسم (ماجراجوئی گرائی)،
فاشیسم و فوندامنتالیسم نیز در علافیت و انگلیت اعضای طبقات اجتماعی واپسین است.
3
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.
·
بنابرین، می توان گفت که شیخ شیراز
در این بیت از دیالک تیک مضاعفی پرده برمی دارد:
الف
·
از دیالک تیک ریاضت و لذت از سوئی
ب
·
از دیالک تیک ریاضت از سوی دیگر که
بسط و تعمیمش دیالک تیک زحمت مادی (رنج عضلانی)
و لذت روحی، روانی، معرفتی و معنوی
است.
4
مقام
عیش میسر نمی شود بی رنج
بلی
به حکم بلا بسته اند عهد الست
·
تفاوت بینشی سعدی و خواجه را می
توان با مقایسه همین دو بیت دریافت:
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.
مزد آن گرفت ـ جان برادر ـ که کار کرد.
الف
·
خواجه برای اثبات دیالک تیک عیش و
رنج و یا گنج و رنج دست به دامن خرافه ای موسوم به «حکم عهد الست» می شود که از
بینش فاتالیستی (تقدیرگرائی، سرنوشت گرائی)
او پرده برمی دارد.
ب
·
شیخ شیراز اما به تجربه زنده زندگی
چنگ می زند، همان تجربه ای که خواجه بکرات و بطور مکانیکی نمایندگی می کند.
·
·
مراجعه کنید به مقوله «تجربه» در آثار
خواجه شیراز در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ت
·
سعدی ضمن سوگند خوردن به جان خود،
خاطرنشان می شود که بدون کار، مزدی به کسی داده نمی شود:
·
این دیالک تیک کار و مزد، بسط و
تعمیم دیالک تیک جهانشمول داد و ستد است:
·
مزد (ستد) به ازای کار (داد.)
·
دیالک تیک داد و ستد مهمترین و
بنیادی ترین شناخت افزار سعدی است.
·
سعدی این دیالک تیک را شامل حال
حتی خدا می داند:
·
بزعم سعدی اگر کسی دست خالی در صحرای
محشر حاضر شود، خدا در جا برش می دارد و به قعر دوزخ پرتاب می کند.
·
به همین دلیل فقرا و زحمتکشان در
قاموس سعدی، سیه روزان هر دو جهان اند و اغنیا می توانند در هر دو جهان خوش باشند،
اگر به فرامین فئودالی سعدی گوش دهند:
·
یعنی در این دنیا ضمن خوردن، اندکی
هم ببخشند.
5
·
شیخ شیراز خردگرای ناپیگیری است.
·
خواجه شیراز اما خردستیز پیگیری است.
·
می توان گفت که خواجه شیراز بخش
خردستیز فلسفه اجتماعی سعدی را از آن خود کرده و بطور همه جانبه توسعه داده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر