۱۳۹۳ شهریور ۲۱, جمعه

جفنگیات اجنه در « جهان» جیم و جاک (38)


مشکل اکثر کشورهای جهان سوم این است
که  شعور ملت شان از شعور دولت شان
بیشتر است.
کارل پوپر
تحلیلی از گاف سنگزاد 

·        درد که یکی دو تا نیست.
·        پس از روی کار آمدن فوندامنتالیسم فئودالی، خردستیزی علنی و عریان بر تخت نشسته و حکمران بلانازع جهنم جامعه گشته است.
·        یکی از نمودهای این خردستیزی علنی و عریان، انتشار  لگامگسیخته لاطائلات خردستیزان وطنی و جهانی است.

1
·        دلیل رواج سهل و آسان لاطائلات خردستیزان جهانی در جهنم فوندامنتالیستی، شباهت و حتی یکسانی لاطائلات وطنی با لاطائلات جهانی در خطوط اصلی آنها ست.

2
·        دلیل یکسانی ایندو در این است که بورژوازی در اواخر قرن نوزدهم، به آماج های استراتژیکی خود خیانت کرده و همه دستاوردهای فکری و فرهنگی خود را به گور سپرده و جای خالی آنها را با خرافات رنگارنگ عهد عتیق پر کرده است.
·        بورژوازی واپسین و معاصر با تاج و محراب و عملا با مذهب و کلیسا و کنیسه و مسجد و منبر و روحانیت و همه فرم های خرافه و یاوه به وحدت رسیده است.  

3
مشکل اکثر کشورهای جهان سوم این است
که  شعور ملت شان از شعور دولت شان
بیشتر است.

·        بنظر پوپر به مثابه یکی از نمایندگان ایدئولوژیکی بورژوائی واپسین، شعور مردم کشورهای جهان سوم بیشتر از شعور دولت آنها ست.

·        سؤال اول که به ذهن هر خود اندیشی خطور می کند، این است که دولت چیست؟

4
·        دولت یکی از مهمترین عناصر روبنای ایدئولوژیکی هر جامعه است.
·        دولت هر جامعه بسان هر عنصر روبنائی دیگر انعکاس زیربنای اقتصادی آن جامعه است.

·        این اما مشخصا به چه معنی است؟  

5
·        این بدان معنی است که دولت حاکم در هر جامعه متناسب و مطابق با زیربنای اقتصادی آن جامعه است.
·        این زیربنا و ساختار اقتصادی هر جامعه است که تعیین کننده چند و چون روبنا و ضمنا دولت آن جامعه است.

6
·        به همین دلیل است که با تحول زیربنای اقتصادی هر جامعه، دولت نیز عوض می شود.
·        به همین دلیل است که با گذار از جامعه برده داری به فئودالی و یا با گذار از جامعه فئودالی به سرمایه داری، ماهیت طبقاتی دولت تغییر می یابد.
·        و حتی بمراتب روشنتر، برای تعویض ساختار و زیربنای اقتصادی هر جامعه، دستگاه دولتی و ارگان های آن درهم شکسته می شود تا با دستگاه دولتی و ارگان های نوین جایگزین شود:

الف
روبسپیر

·        همین بورژوازی که پوپر سگ ایدئولوژیکی آن است، در انقلاب بورژوائی فرانسه، شطی از خون شاهان و کشیشان به راه می اندازد، زندان های فئودالی را تسخیر می کند و دولت نوین خود را بر پا می دارد.

ب

·        همین بورژوازی آلمان جنگ های سی ساله دهقانی بر ضد فئودالیسم و روحانیت و کلیسا را مورد حمایت قرار می دهد، تا آخر سر بر قله کوهی از اجساد دهقانان انقلابی با اشرافیت فئودالی سازش کند و دولت نوین خود را تشکیل دهد.
·        دولتی که تبار خیلی از کادرهای اصلی اش به اشرافیت فئودالی و روحانی می رسد، اشرافیتی که بورژوا شده است.

·        به همان سان که در جهنم یأجوج و مأجوج آخوندهای فئودالی بورژوا شده اند.
·        بورژوائی عجق ـ وجق و کج و کوله از جنس کارل پوپر و شرکاء.

7
مشکل اکثر کشورهای جهان سوم این است
که  شعور ملت شان از شعور دولت شان
بیشتر است.

·        روبنای ایدئولوژیکی و ضمنا دولت هر جامعه را طبقه حاکمه آن جامعه تعیین می کند.
·        طبقه حاکمه به طبقه ای اطلاق می شود که در زیربنای جامعه، یعنی در مناسبات تولیدی جامعه، مالک وسایل اصلی تولید (اراضی کشت و زرع، کارخانجات، معادن، منابع، بانک ها و غیره) است.
·        به همین دلیل می توان از دیالک تیک زیربنا و روبنا، از دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه (دولت) سخن گفت.
·        در دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه (در دیالک تیک حاکمیت و قدرت)، نقش تعیین کننده از آن  طبقه حاکمه (حاکمیت) است.
·        دولت ابزار دست طبقه حاکمه است.
·        دولت ارگان سرکوب توده به وسیله طبقه حاکمه است.
·        دولت دستگاه مقننه، قضائیه و مجریه طبقه حاکمه است.

8
مشکل اکثر کشورهای جهان سوم این است
که  شعور ملت شان از شعور دولت شان
بیشتر است.

·        اولا ملت یکدست و همگون خیال باطلی بیش نیست.
·        ملت از اقشار و طبقات اجتماعی متنوع و متضاد المنافع تشکیل می یابد.
·        هم کوسه و نهنگ و کرگدن جزو ملت ایران اند و هم مارمولک و بزغاله و کره خر.

·        عوامفریبی پوپر هم همین جا آشکار می گردد.
·        شعور ملت به چه معنی است.

·        منظور پوپر و هواداران، شعور عمله و دهقان و پیشه ور است و یا شعور تاجر و بانکدار و کارخانه دار و زمیندار خرد و کلان؟

·        بر اساس کدام معیارو  متراژ عینی می توان ادعائی از این دست صادر کرد؟

9
·        ثانیا شعور کذائی ملت  در تعیین دولت و در چند و چون شعور دولت مداران نقش تعیین کننده ای ندارد.

·        قاعده و قانون کلی در جامعه بشری از قرار زیر است:
·        طبقه ای تشکیل دولت می دهد که مالکیت وسایل اساسی تولید را در اختیار دارد:

·        دولت برده داری دولت برده داران است.
·        دولت فئودالی دولت اشرافیت فئودال.
·        دولت بورژوائی دولت سرمایه داران است.
·        دولت سوسیالیستی دولت توده های مولد و زحمتکش.

10

·        به همین دلیل فرم مالکیت بر وسایل تولید در چند و چون دولت حرف اساسی و آخر را می زند.
·        به همین دلیل برای تحول مثبت و منفی جامعه،  فرم مالکیت تحول می یابد.
·        یعنی طبقه حاکمه قدیم سلب مالکیت بر وسایل اساسی تولید می شود و طبقه حاکمه جدید مالک وسایل تولید سلب مالکیت شده می گردد.

11
·        آنچه کارل پوپر و هوداران بی خبر از خرد و خدایش نمی دانند و نمی خواهند بدانند، این حقیقت امر است که شعور، طبقاتی است.

·        هر طبقه اجتماعی شعور اجتماعی خاص خود را دارد.
·        و شعور اجتماعی بواسطه وجود اجتماعی تعیین می شود.

·        به همین دلیل از دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی سخن می رود.

·        و در این دیالک تیک، نقش تعیین کننده از آن وجود اجتماعی است، بدون آن که شعور اجتماعی هیچ واره و هیچ کاره باشد.
·        چون شعور اجتماعی نیز برو جود اجتماعی تأثیر می گذارد.

12

·        به همین دلیل فویرباخ ـ فیلسوف ماتریالیست بورژوازی آغازین ـ می گوید:
·        شعور (اجتماعی) در کاخ و کوخ متفاوت است.

13
·        کسانی که این خزعبلات پوپر و اراذل و اوباش دیگر را تکثیر و توزیع و تبلیغ می کنند، اما نیت دیگری دارند.
·        هدف آنها این است که خود را خیلی با شعور و خیلی با سواد جا بزنند و در جو این جفنگیات، جیگرجوئی کنند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر