۱۳۹۳ مرداد ۱۷, جمعه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (143)


فصل پنجم
 ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین
قسمت هشتم
انتقام از واقعیت
انتقاد از فرهنگ به مثابه انتقاد از فلسفه
تکمیل گسست از تفکر کلاسیک بورژوائی:
فریدریش نیچه    
ادامه

44
·        سؤال اما این است که در فلسفه نیچه، آیا این «جهان واقعی» می تواند بطور کلی وجود داشته باشد؟  

الف
·        نیچه به ترفند بیولوژیزه سازی اعلام می کند که شناخت دروغین است.
·        اما اعلام همین مسئله به معنی قبول پیشاپیش وجود جهانی است.
·        جهانی که حداقل بطور انتزاعی وجودش امکان پذیر باشد.

·        (چون برای شناخت، چیزی باید وجود داشته باشد. مترجم) 

·        نیچه اما اعلام می دارد که این «جهان متصور ما نیست.»
·        انتقاد نیچه از شناخت نه بطرز کانتی، بلکه بر طبق نظرات فلسفه حیات صورت می گیرد و لذا بر وجود جهان تأکید می ورزد.
ب
·        از آنجا که نیچه این «جهان غیر واقعی» را به مثابه تنها جهان تلقی می کند و جهان فی نفسه موجود را که در آن عینی با اخروی در پیوند قرار دارد، منکر می شود، از برسمیت شناسی وجود همان «جهانی که متصور ما نیست» سرباز می زند.  

ت
·        فلسفه نیچه طرح یک غیر سوبژکتیف را مطرح می سازد تا سوبژکتیویته (ذهنیت) دروغینی را نه تنها در رابطه با شناخت، بلکه علاوه بر آن، در رابطه با جهانی که انسان ها در اختیار دارند، به دو نیت زیر لو بدهد:  

1
·        اولا تا از خصلت طبیعی  ـ تقدیری این دروغ پرده بر دارد.

2
·        ثانیا تا همین دروغ را خودش ادعا کند.  

پ
·        فلسفه نیچه در عین حال، هر راه خروج راسیونال (عقلی) از آن سوبژکتیویته (ذهنیت) را می بندد، که نقد آن شرط لازم برای مفهوم «حیات» او، بویژه شرط لازم برای غلبه بر نیهلیسم است که او در مرحله سوم فعالیت فکری خود اعلام کرده است. 

·        او در اثر خود تحت عنوان «غروب بت ها» می نویسد:
·        «این جهان ظاهری (مجازی، سرابگونه)، تنها جهان است.
·        «جهان حقیقی» دروغی بیش نیست.»
·        (همانجا، جلد 2، ص 958)    

45
·        خصومت و کین نیچه بر علیه تفاوتگذاری میان ظاهر و باطن (نمود و بود، پدیده و ماهیت) و بر علیه «جهان حقیقی» در مرحله سوم فعالیت فکری او ژرفتر و خشماگین تر می گردد.

·        «اینجا تضاد جهان حقیقی و ظاهری (مجازی، سرابگونه) از بین می رود.
·        تنها یک جهان وجود دارد و آن باطل است.
·        بی رحم است.
·        تضادمند است.
·        وسوسه گر و اغواگر است.
·        بی معنا ست.
·        چنین جهانی با این اوصاف، جهان حقیقی است.»
·        (همانجا، جلد 3، ص 691)
  
·        (تصور نیچه از دنیا و تصویری که او  از دنیا ارائه می دهد، شباهت غریبی به تصور و تصویری دارد که خواجه شیراز ارائه داده است. مترجم)   

46
·        در مرحله سوم فعالیت فکری نیچه، تمامی آثار فلسفی او به طرح قلدرمآبانه (اولتیماتیو) اصل نافذ سوبژکتیویته (ذهنیت) اختصاص می یابد.

·        «زینده (موجود زنده) به مثابه احساس، اندیشیده خواهد شد که دیگر بنیادی از چیز بی احساسی ندارد.»
·        (همانجا، ص 857)       

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر