تحلیلی
از شین میم شین
حال
ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله
می داند خدای حال گردان غم مخور
·
معنی تحت اللفظی:
·
خدای محول الاحوال از حال ما در جدائی از جانان ضمن
سرسختی رقیب، بکلی با خبر است، غم مخور.
·
حافظ در این بیت برای اثبات صحت اندرز اخلاقی «غم مخور» خود،
چندین دیالک تیک را عملا و عینا بسط و تعمیم می دهد.
·
پیش شرط درک هر اندیشه کشف و افشای دیالک تیک های مستعمل
در آن است.
·
از این رو، تلاش در این راستا هم بی ضرر است و هم ضرور.
1
حال
ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله
می داند خدای حال گردان غم مخور
·
شایع ترین دیالک تیکی که حافظ در سراسر دیوان خود در فرم
های مختلف بسط و تعمیم می دهد، دیالک تیک سه عضوی زیر است:
·
دیالک تیک عاشق ـ رقیب ـ معشوق
2
·
واژه «رقیب» با معانی
مختلف و متفاوتی پر می شود:
الف
·
منشاء آن رقابت دو و یا چند سوبژکت بر سر چیز واحدی است:
·
مثلا رقابت دو نفر بر سر کسب پست و مقامی در دربار.
·
کسب محبوبیت در میان هیئت و یا طبقه حاکمه
·
ملک الشعرا شدن به عنوان مثال.
ب
·
یکی از معانی رقیب در شعر حافظ، محافظ و مراقب معشوق به
هر دلیلی است.
·
در جهنم جامعه فئودالی خواهر و برادر بزرگتر از خواهر و
برادر کوچکتر مراقبت به عمل می آورند تا مورد سوء استفاده قرار نگیرند و آبروی
خانواده در انظار عمومی ریخته نشود.
ت
·
در جوامع برده داری و فئودالی دخترکان و پسرکان طبقه
حاکمه همیشه به دستور رئیس خانواده و یا نهاد مربوطه محافظی دارند که حافظ آنها را
در مقوله «رقیب» تجرید می کند و به تازیانه ی تحقیر و تهمت و تف و توهین می بندد.
پ
·
کسی را هم می توان رقیب نامید که چشم به دخترکی و یا
پسرکی دارد و مانع نزدیک شدن بیگانه ای به او می گردد.
3
·
مشکل اساسی حافظ همین کسان و خواهران و برادران و غیره اند
که در مقوله ی «رقیب» تجرید می یابند.
4
بر
گیر شراب طربانگیز و بیا
پنهان
ز رقیب سفله بستیز و بیا
مشنو
سخن خصم که بنشین و مرو
بشنو
ز من این نکته که برخیز و بیا
·
معنی تحت اللفظی:
·
شراب شادی آور پیدا کن و در خفا از رقیب فرومایه بستیز و
بیا.
·
به توصیه خصم مبنی بر نشستن و نیامدن، اعتنائی نکن.
·
فقط به حرف دقیق و سنجیده و اندیشیده من گوش کن و بیا.
5
·
حافظ در این رباعی، دیالک تیک سه عضوی عاشق ـ رقیب ـ
معشوق را چهار عضوی می کند و خصم را هم بدان می افزاید.
·
باید در روند تحلیل اشعار حافظ، منظور او را از «خصم» هم
کشف کرد.
·
رقیب در این رباعی حتی به صفت «سفله»، پست و فرومایه لجن
مالی می شود.
6
·
حیرت انگیز است که خواجه وظیفه تهیه شراب را حتی به شاهد
و معشوق محول می کند.
·
فقط باید فانتزی داشت و شاهد و معشوقی را تصور کرد که برای
وصل با خواجه نه تنها باید از هفت خوان رستم، بلکه چه بسا حتی از جان شیرین بگذرد:
الف
·
اولا باید دور از چشم محتسب و با مالیدن پیه حد و تعزیر
و توهین و تازیانه بر تن، شراب گیر آورد.
ب
·
بعد باید سر رقیب را شیره بمالد و پنهان از او ره خانه
خواجه پیش گیرد.
ت
·
ضمنا باید با خصم به چالش ایدئولوژیکی خطر کند و
اندرزهای او را باد معده بشمارد.
پ
·
اینها که هنوز چیزی نیستند.
·
باید ستیزه کنان راه خود را به پیش بگشاید.
بستیز
و بیا
7
·
عاشق انگل خود خواه از خود راضی به همین می گویند:
·
جای عادولف ااحمد، خیلی خیلی خالی که ضمن به تخت کشیدن معشوق
کذائی، کلی منت سرشته به خودستائی اغراق آمیز هم بر سرش می گذارد.
·
معلوم نیست که شاهد و معشوق فلک زده از این وصل با خواجه چه به نصیب می برند.
8
به
ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که
به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را
ز
رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم
مگر
آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را
·
معنی تحت اللفظی:
·
کسی به واسطه همراهان سلطان این التماس دعا را به سلطان برساند
که «به سپاس دریافت موهبت الهی سلطنت، گدا را فراموش نکند.»
·
از شر رقیب دیو سیرت به خدا پناه می برم.
·
به امید اینکه خدا تیری از شهاب سوزان نافذی به یاری ام
بفرستد.
·
خواجه در این غزل هم رقیب را با خشم و خشونت خارق العاده
تحقیر می کند:
9
·
خواجه برای تحقیر رقیب و تخریب اعتبار او، به تقلید از
سعدی، دیالک تیک پدیده و ماهیت (نمود و بود، ظاهر و باطن) را به شکل دیالک تیک صورت و سیرت بسط و تعمیم می
دهد و رقیب را دیو سیرت قلمداد می کند.
10
·
آنتی هومانیسم و اگوئیسم (خودپرستی و خودخشنودی خارق
العاده و بی اعتنائی به همنوع) خواجه (و عادولف) در همین لجن مالی کردن رقیب نمودار می گردد:
·
کدام عاشق شریف و شرافتمندی کسی را که وظیفه حمایت و
مراقبت از کودک و نوجوانی را داوطلبانه به عهده گرفته، سفله و دیو سیرت می نامد!
·
برای خواجه (و عادولف) ظاهرا چیزی مقدس تر و مهمتر از حوایج و هوی و
هوس شخصی وجود ندارد.
·
باید در روند تحلیل مفهوم «رقیب» در این زمینه کسب یقین
کنیم.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر