تحلیلی از شین
میم شین
در حد این اوراق نیست که برای این دو قطب یا
این دو نهایت (غرب و شرق) تعریفی
از نظر اقتصاد یا سیاست یا جامعه شناسی یا
روانشناسی یا تمدن بدهد.
جلال آل احمد
1
·
هر خواننده خود اندیشی
از خود می پرسد:
·
«چگونه می توان راجع به مفهومی
کتابی نوشت، ولی تعریف روشنی از آن مفهوم ارائه نداد؟»
·
چون پیش شرط تحلیل
هر چیز، تعریف پیشاپیش آن چیز است تا خواننده بداند که موضوع بحث چیست.
·
جلال آل احمد در
سنت آل عبا غرب کذائی را ابلیس واره می کند، ولی تعریف روشنی از آن ارائه نمی دهد.
·
چون مسئله ظاهرا خیلی
خیلی مغلق و بغرنج است.
·
(خمینی هم ـ به روایتی پس از
بند و بست با امپریالیسم جهانی یعنی با غرب معروف خاص و عام ـ امریکا را «شیطان
بزرگ» و بقیه جوامع پیشرفته را شیاطین کوچک جا خواهد زد.)
·
این جمله جلال اما
به چه معنی است؟
2
در حد این اوراق نیست که برای این دو قطب یا
این دو نهایت (غرب و شرق) تعریفی
از نظر اقتصاد یا سیاست یا جامعه شناسی یا
روانشناسی یا تمدن بدهد.
·
اسلوب بررسی و
طرز تفکر جلال، بی اعتنا به هارت و پورت آخوندی و شرقی اش، کپیه ی مو به موی اسالیب
بررسی منحط نمایندگان و نوکران ایدئولوژیکی طبقه حاکمه همان غرب امپریالیستی است:
·
آنها هم همه از
دم، بسان جلال، برای پرهیز از تصریح عینی و علمی مسائل و مفاهیم، به قصد عوام فریبی دست به ارائه مدارک و دلایل
بند تنبانی از نظرات مختلف می زنند.
3
·
مثلا برای
جلوگیری از توضیح عینی و علمی مفهوم «بیکاری توده ای»، معرکه تلویزونی و یا نشست
انترنتی با علمای رشته های مختلف علمی و هنری و ورزشی و غیره راه می اندازند.
·
همه از دم در
برابر حقوقی دموکراتیک تام و تمام از زاویه دید رشته مربوطه خود راجع به آن چیز
ابراز نظر می کنند:
الف
·
هم روانشناس راجع
به مسئله بیکاری توده ای نظر می دهد.
ب
·
هم جامعه شناس
ت
·
هم اقتصاد دان
پ
·
هم انتروپولوگ (مردم
شناس، انسان شناس)
ث
·
هم باستانشناس
ج
·
هم تنیس باز میلیونر
ح
·
هم فوتبالیست چهل
میلیون دلاری
خ
·
هم شاعر، هم
هنرپیشه، هم زن خانه دار و هم حتی روسپی و جاکش و شعبده باز و فالگیر.
4
·
دموکراسی صوری
توخالی و خر رنگ کن به همین می گویند.
·
شنونده ساعت ها
پای منبر تلویزیون و یا انترنت می نشیند و آخر سر، گیج تر از قبل به خانه برمی
گردد.
·
ضمنا در ته دل به
برتری مواعظ وعاظ منابر سنتی ایمان می آورد.
·
چون اگر خطبه
عربی مکرر و مکانیکی آخوند جماعت را مورد صرفنظر قرار دهد، از بقیه لاطائلات شان حداقل
جمله معنامندی از حکیمی و یا بیتی از شاعری به تور خالی ذهن گرسنه ی خویش می
اندازد.
5
در حد این اوراق نیست که برای این دو قطب یا
این دو نهایت (غرب و شرق) تعریفی
از نظر اقتصاد یا سیاست یا جامعه شناسی یا
روانشناسی یا تمدن بدهد.
·
طرز تفکر و تحلیل
و تحریر جلال هم در حد شعبده بازی های امپریالیستی است:
·
جلال آل احمد ـ بسان
احمد شاملو ـ با هارت و پورت و گنده گوئی و عشوه به کهکشان فروشی، دوئالیسم من در آوردی
شرق و غرب را به مقام معظم معمائی اعتلا می بخشد.
·
معمائی که هر کسی
از رشته ای به میزان معرفت حرفه ای اش تعریف سوبژکتیفی از آن ارائه می دهد تا تعریف
علمی و عینی روشنی از آن داده نشود.
·
چون تعریف چیزی از
نظرات اقتصادی، سیاسی، جامعه شناسی، روانشناسی و غیره فقط به درد عمه درمانده ی خود
همان علمای عوامفریب می خورد و نه به درد شناخت حقیقی آن چیز.
6
در حد این اوراق نیست که برای این دو قطب یا
این دو نهایت (غرب و شرق) تعریفی
از نظر اقتصاد یا سیاست یا جامعه شناسی یا
روانشناسی یا تمدن بدهد.
·
گذشته از این ها،
چگونه می توان برای دو مفهوم من در آوردی شرق و غرب، تعریف پسیکولوژیکی
(روانشناسی) ارائه داد؟
·
موضوع روانشناسی،
پدیده ها و روندهای روانی انسان ها ست.
· مفاهیم عام از قبیل شرق و غرب که نمی تواند موضوع
روانشناسی باشد.
·
هارت و پورت
عوامفریبانه و کر و فر خرده بورژوائی اما می تواند موضوع روانشناسی باشد.
·
این پرت و
پلاگوئی ها نشاندهنده آنند که آل عبا از موضوع علوم منفرد از قبیل جامعه شناسی و روانشناسی
حتی کمترین خبری ندارند.
7
در حد این اوراق نیست که برای این دو قطب یا
این دو نهایت (غرب و شرق) تعریفی
از نظر اقتصاد یا سیاست یا جامعه شناسی یا
روانشناسی یا تمدن بدهد.
·
گذشته از همه
اینها چگونه می توان از نظر تمدن کذائی
مفاهیم عام شرق و غرب را تعریف کرد؟
·
تمدن که علم
نیست.
·
علمی به نام تمدن
که وجود ندارد.
·
علم کذائی تمدن جزو
کدام دسته از علوم است؟
·
جزو علوم طبیعی است و یا جزو علوم طبیعی ـ ریاضی و یا جزو علوم اجتماعی؟
·
علم کذائی تمدن و
امثالهم را شاید بتوان در حوزه های علمیه قم و قزوین و تبریز و کاشان یافت.
8
·
اکنون این سؤال
مطرح می شود که چرا از اینهمه علما و زعمای پر مدعای قوم، کسی کوچک ترین نقدی بر
این جفنگیات جلال آل عبا ننوشته و بدتر از آن، به چه دلیل منطقی و تجربی جلال آل
عبا جزو روشنفکران چپ و بقول یکی از زعمای راستگرا، سوسیالیست جا زده شده است؟
·
چه تفاوت و فرقی
میان جلال آل احمد و آخوندهای ریز و درشت مرتجع، عوام واره، عوامفریب و عقب مانده وجود
داشته است؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر