غزّه
تحلیلی از شین میم شین
یک
یک
سوی ستاده موش با سِرتِقی اش
در
سوی دگر، شیرِ نرّ و نا حقی اش
خورده
است بسی از تنِ موشک را شیر
نک
جُسته بهانه تا خورَد ما بقی اش.
·
معنی تحت اللفظی:
·
در این سوی جبهه موش مصر و لجوجی و در آن سوی جبهه شیر نر ناحقی ایستاده است.
·
شیر نر بخش اعظم تن موش کوچولو را
خورده و اینک بهانه جسته تا مابقی تن موش کوچولو را هم بخورد.
1
·
تصور و تصویر شاعر از اختلافات
فلسطین و اسرائیل از این قرار است:
·
اسرائیل به شیر نری تشبیه می شود که
بخش اعظم خاک فلسطین را بلعیده و اکنون بهانه جوئی کرده تا قال قضیه را بکند.
·
یعنی مابقی خاک فلسطین را هم تصرف
کند.
2
·
در آئینه ضمیر طبقاتی شاعر، ملت
فلسطین تجسم موشی سرتق و رودار است و دولت اسرائیل تجسم شیر نری است که از زور
بازو می خورد و بلحاظ اخلاقی ناحق است.
دو
موش
است، در این جنگ، ستمگر، یا شیر!
یا
از دگری است، هر چه باشد، تقصیر؟
در
ضجّه ی کودکان گم است این پرسش:
ای
مرگ، کناره گیر! ای جنگ، بمیر!
·
معنی تحت اللفظی:
·
در این جنگ ستمگر کیست؟
·
ستمگر، موش است و یا شیر؟
·
و یا تقصیر ـ هر چه باشد ـ به گردن
دیگری است؟
·
در ضجه کودکان این سؤال گم می شود.
·
پس ای مرگ برو کنار و ای جنگ بمیر.
1
موش
است ، در این جنگ، ستمگر، یا شیر!
یا
از دگری است، هر چه باشد، تقصیر؟
·
در این پرسش شاعر تردیدی پرسه می
زند.
·
شاعر در سنت ریش سفیدان قوم و به
سلیقه همان ها پی مقصر می گردد.
·
اکنون به دو سوبژکت پیشین، یعنی به
موش سرتق و شیر نر ناحق، سوبژکت دیگری اضافه می شود، سوبژکت مبهم و مجهولی.
·
مبهم و مجهول، حداقل برای خواننده
ای که از طرز تفکر و ارزیابی طبقه حاکمه بی خبر است:
·
معلوم نیست که مقصر موش است و یا
شیر و یا مثل همیشه یکی دیگر است.
2
·
هر آینه، شاعر جماعت، جماعتی حواس
پرت اند.
·
چون یادشان می رود که در بیت اول، شیر
نر را ناحق تلقی کرده اند و ناحقی نه نشانه مظلومیت و ستمکشی، بلکه نشانه روشن ستمگری
است.
·
لنین خواهد گفت:
·
منافع طبقاتی می تواند بنی آدم را
به جائی رساند که حتی صحت دو دو تا چهار تا را زیر علامت سؤال بزرگی قرار دهد.
·
خدا شمر لعین را هم به این روز
نیندازد!
3
در
ضجّه ی کودکان گم است این پرسش:
ای
مرگ، کناره گیر! ای جنگ، بمیر!
·
شاعر اما در زمینه کشف پاسخ به
معمای مغلق خویش نا پیگیر است.
·
چرا؟
·
برای اینکه ضجه کودکان را می شنود.
·
به همین دلیل دیگر نه به دنبال
مقصر می گردد و نه به دنبال ستمگر.
·
بلکه بسان شیر شرزه ای از جنس شرزه
های شفیعی ـ آشفته مو و پریشان ـ از خانه بدر می زند و کوچه و برزن بیدرکجا را به
شعاری مهیب به لرزه در می افکند:
· ننگ بر مرگ
·
مرگ بر جنگ!
4
·
فیس آباد هر عیب و نقص و ایراد و
اشکالی هم که داشته باشد، حسنی بی عیب و نقص دارد و آن جام جهان نما بودن آن است.
·
کاربران بیگانه با کرد و کار یدی و
فکری فیس آباد پس از شعله ور گشتن مجدد جنگ موش و شیر، بازارشان حسابی گرم شده است:
·
عکس کودکان شقه شقه شده و محلات گورستان
گونه گشته را با اشتهای تام و تمام منتشر می کنند و با دهان کف کرده شعار مرگ بر
مرگ و ننگ بر جنگ سر می دهند.
·
کاربران بی خبر از کار، حواس شان به
همان اندازه جمع است که حواس شاعرجماعت.
·
انگار در عراق و سوریه و لیبی و
افغانستان و پاکستان و سومالی و اوکراین و نیجریه و دیگر جاها صلح ابدی برقرار
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر