سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
خون سیاوش
(۱۳۴۱)
·
زندگی دریای سرشوریده ای است
·
ترشروی و تلخکام و پاکدل
·
هر که باکش نیست، دریا رام او ست
·
بیدلان را پای می ماند به گل
·
ماهی مرداب غم،
·
آب شیرین آرزو داری، بیا
·
موج سر بر کرده، می خواند تو را
·
تاب بی تابی از او داری، بیا
·
چنگی (چنگ نواز) دریای دور
·
پرده ساز نغمه های آرزو ست
·
رنگ و آهنگ است و شور و شعر و عشق
·
ماهی من، هر چه می خواهی در او ست
·
در دل دریای سبز
·
پیچ و تاب و جنبش و گرداب هست
·
گاه توفان هست و سیلاب بلا
·
گاهگاهی بوسه مهتاب هست
·
گر نهنگانند در پیراهنش
·
گنج مروارید در پاچین او ست
·
گر سبکبالی، چو زورق بگذری
·
ور گرانی، مرگ این آیین او ست
·
با هزاران شاخسار شط و نهر
·
بر دل دریا ره است
·
می زنی بر گیسوانش بوسه ها
·
گر تو را ای شوق، جانِ آگه است
·
چنگی دریا ست کاندر شور خویش
·
می نوازد نغمه های زیر و بم
·
آب شیرین، موج سرکش، دست باز
·
بال بگشا، ماهی مرداب غم.
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر