تحلیلی از شین
میم شین
غرب یعنی
ممالکی که قادرند به کمک ماشین، مواد خام را
به صورت پیچیده تری در آورند و همچون کالائی به بازار عرضه کنند.
·
غرب در قاموس
جلال آل احمد، به همه کشورهای صنعتی اطلاق می شود که شیوه تولید سنتی عهد عتیق را
با علم و فن و تکنولوژی مدرن جایگزین ساخته اند.
·
به عبارت دیگر به
جای اسب و استر و گاو و خر، ماشین آلات مکانیکی ـ الکترونیکی و علم و فن را نشانده
اند.
1
·
بخش اعظم تلاش
تألیفی جلال پس از تحریر و انتشار غرب زدگی، مصروف مبارزه بر ضد دستاوردهای انقلاب
سفید در زمینه مدرنیزه سازی تولید و جامعه از طریق مبارزه با بی سوادی و غیره می
شود.
·
او در اثر خود
تحت عنوان «نفرین زمین» بر ضد تولید کشاورزی با تراکتور و کومباین و غیره دست به
لشکرکشی «انتقادی» ـ ارتجاعی ـ روحانی می زند.
2
·
این کرد و کار
جلال و روحانیت ـ به مثابه نماینده ارگانیک فئودالیسم سرنگون شده ـ به معنی دفاع
از سنت بر ضد صنعت و به عبارت دقیقتر به معنی دفاع از ترادسیونالیسم (سنتگرائی) بر ضد مدرنیته (نوگرائی) بوده است.
·
و نتیجتا از ریشه
ارتجاعی بوده است.
·
مراجعه کنید به
ترادیسیونالیسم (سنتگرائی)، ارتجاع، انقلاب
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
3
ممالکی که قادرند به کمک ماشین، مواد خام را
به صورت پیچیده تری در آورند
و همچون کالائی به بازار عرضه کنند.
·
فاشیسم و
ایدئولوگ های آن نیز مخالف سرسخت مدرنیته و همه عناصر ترقی طلبانه آن بوده اند.
·
فلسفه بورژوائی
واپسین همه دستاوردهای مثبت و علمی و
انقلابی بورژوازی آغازین را به گور می سپارد و با کپک زده ترین و پوسیده
ترین عقاید فئودالی و حتی ماقبل فئودالی جایگزین می سازد.
·
در اقالیم تحت
سلطه فاشیسم تبلیغات وسیعی در زمینه خرافه های رنگارنگ شروع می شود.
·
وقتی از همشیرگی
فاشیسم و فوندامنتالیسم اسلامی سخن می رود به همین دلیل است.
4
ممالکی که قادرند به کمک ماشین، مواد خام را
به صورت پیچیده تری در آورند
و همچون کالائی به بازار عرضه کنند.
·
دیری است که در
ایدئولوژی امپریالیسم، همین برخورد جلال به علم و فن تحت عنوان مکتبی به نام
تکنیسیسم (فنگرائی) جا و مقام خاصی کسب کرده است.
·
علمای خردستیز
بورژوائی واپسین بدین طریق و ترفند، همه کاسه ها و کوزه ها را، یعنی همه مصائب و
معضلات سیستم امپریالیستی تا خرخره در بحران عمومی سرمایه داری را بر سر علم و فن
و تکنیک و پیشرفت، خرد و خراب می کنند تا مناسبات تولیدی سرمایه داری را به آب
زمزم بشویند و معصوم تر از چهارده معصوم جا بزنند.
·
لاطائلات جلال و
روحانیت، نه نوبر، بلکه کپیه ناشیانه لاطائلات علمای فاشیسم و امپریالیسم بوده است.
·
مراجعه کنید به تکنیسیسم،
دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
5
ممالکی که قادرند به کمک ماشین، مواد خام را
به صورت پیچیده تری در آورند
و همچون کالائی به بازار عرضه کنند.
·
طنز تاریخ اما هم
در مورد فاشیسم و امپریالیسم و هم در مورد فوندامنتالیسم اسلامی که اکنون به وحدت
عمل آشکار و نهان با یکدیگر رسیده اند، به خدمت گرفتن و حتی توسعه وسیع همین علم و
فن و تکنیک مدرن است.
·
چون ماشین جنگی
فاشیسم و امپریالیسم بدون به خدمت گرفتن علم و فن مدرن نمی توانست تکمیل شود و به
خدمت گرفته شود.
·
چون قتل عام 60
میلیون آدم و تبدیل صدها هزار مزرعه و خانه و کارخانه و مدرسه و دانشگاه و
بیمارستان و غیره به خاک و خاکستر، بدون ماشین جنگی توسعه یافته میسر نمی شد و نمی
شود.
·
دیری است،
فوندامنتالیسم اسلامی که کسب و کاری جز مخالفت با علم و فن نداشت، تشکیل و توسعه
رئاکتور اتمی، تولید بمب اتم، گاز سرین و تسلیحات امحای کلکتیو دیگر ندارد.
·
محمد مجتهدی سابق
که در ذم سفر آدمی به کاینات کتاب ها می نوشت کجا و «فیلسوف» بزرگ فعلی به همان نام
و نشان سابق کجا؟
6
ممالکی که قادرند به کمک ماشین، مواد خام را
به صورت پیچیده تری در آورند
و همچون کالائی به بازار عرضه کنند.
و این مواد خام فقط سنگ آهن نیست، یا نفت یا
روده یا پنبه و کتیرا.
·
جلال آل احمد در
این ادعای خیلی خیلی علمی و عنگلابی خود، به تحریف ساده ترین قوانین اقتصادی ـ عینی
می پردازد.
·
بزعم جلال، مواد
خامی که در جوامع صنعتی به اصلاح «غرب» بطور ماشینی به کالا تبدیل می شوند، مواد
طبیعی و مادی نیستند:
·
سنگ آهن و نفت و
روده و کتیرا نیستند.
·
کسی در این
واویلا نیست که بپرسد:
·
«به چه دلیل تجربی و منطقی؟»
7
ممالکی که قادرند به کمک ماشین، مواد خام را
به صورت پیچیده تری در آورند و همچون کالائی به بازار عرضه کنند.
و این مواد خام فقط سنگ آهن نیست، یا نفت یا
روده یا پنبه و کتیرا.
اساطیر هم هست
اصول عقاید هم هست
موسیقی هم هست
عوالم علوی هم هست
·
بنظر جلال آل عبا،
غرب کذائی اساطیر و اصول عقاید و موسیقی و عوالم علوی (روحانی) را بطور ماشینی به
کالا تبدیل می کند.
·
ظاهرا منظور جلال
از تولید ماشینی، استفاده جوامع صنعتی از صنعت چاپ و رسانه ها و غیره است.
·
و گرنه اساطیر و
احادیث و آیات و روایات را که نمی توان بطور ماشینی به کالا تبدیل کرد.
·
سؤال ولی این است
که این کرد و کار ها چه عیبی دارند؟
8
به جای ما که جزوی از قطب دیگریم، بگذاریم
آسیا و افریقا
(جزوی؟
به احتمال قوی منظور جلال جزئی بوده است.
منظور او، جزئی از کلی بوده است.)
·
جلال اکنون به
توصیف سوبژکتیف، دلبخواهی و من در آوردی مقوله فئودالی ـ جغرافیائی «شرق» می
پردازد:
·
به چرخش قلم آخوند
بی عمامه ای مجموعه جوامع قاره های آسیا و افریقا در مقوله «شرق» تجرید می یابند.
·
به این طریق و
ترفند سطح توسعه نیروهای مولده و مناسبات تولیدی حاکم در همه جوامع آسیا و افریقا
هیچ و پوچ تصور می شوند و از قلم می افتند تا ادعای بی پایه و بی درونمایه ی
عوامفریب آل عبا، عاری از نقص و عیب بماند.
9
·
به این طریق و
ترفند عوامفریبانه است که جوامع برده داری و یا فئودالی عقب مانده در آسیا و
افریقا با جوامع سرمایه داری پیشرفته در همان آسیا و افریقا یکی و یکسان قلمداد می
شوند:
الف
·
به این طریق و
ترفند است که میان ژاپن صنعتیِ به درجه عالی توسعه یافته و ایران عقب
مانده علامت تساوی نهاده می شود.
ب
·
به این طریق و
ترفند است که میان هندوستان توسعه یافته و افغانستان و پاکستان و غیره در
عهد بوق درجا زده، علامت تساوی نهاده می شود.
ت
·
به این طریق و
ترفند است که میان افریقای جنوبی صنعتی و فوق العاده توسعه یافته و سومالی و غنای
در عهد برده داری رها شده، علامت تساوی نهاده می شود.
·
عوامفریبی که
حتما نباید شاخ و دم داشته باشد.
·
عوامفریبی به
همین می گویند.
·
فرق هم نمی کند
که عوامفریب عمامه و عبا و قبا داشته باشد و یا کلاه و کت و شلوار.
10
·
اما بنا بر تعریف خود جلال از مقوله «غرب»،
کشورهای صنعتی پیشرفته ی آسیا و افریقا (چین و ژاپن و هند و افریقای جنوبی و غیره) باید جزئی از غرب محسوب شوند و نه شرق.
·
این اما به معنی
ورشکستگی منطقی ـ نظری تئوری من درآوردی جلال آل عبا خواهد بود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر