بیژن جزنی
(1316 ـ 1354)
تحلیل واره ای
از یدالله سلطان پور
خاوری
ساواک
با تمرکز عمده زندانیان سیاسی در تهران از سال 1352 به بعد
برنامه ویژه «حل مساله
زندانیان سیاسی» را به مرحله اجرا گذاشت.
به
موجب این برنامه زندانی سیاسی یا باید زیر فشار شدید و مداوم تسلیم
و با شرایطی از
زندان آزاد می شد، و یا به انحای گوناگون نابود می شد.
شهادت
رفیق حکمت جو در تابستان 1353 در واقع اعلام رسمی
دور جدید شکنجه ها و فشارهای
حیوانی و کشتار زندانیان سیاسی بود.
·
خاوری در این بند از خاطرات خود هم از جهان بینی خود
پرده برمی دارد و هم از شناخت تجربی خود راجع به سیاست دربار و امپریالیسم:
1
·
خاوری ساواک ـ سازمان اطلاعات و امنیت دربار و امپریالیسم
ـ را عملا به مثابه ارگانی مستقل از طبقه حاکمه و هیئت حاکمه تصور و تصویر می کند.
·
این بدان معنی است که خاوری حداقل دو دیالک تیک عینی عام
را نادیده می گیرد:
الف
·
خاوری اولا دیالک تیک زیربنا و روبنا را نادیده می گیرد که
به اشکال مختلف قابل بسط و تعمیم است.
·
مثلا به شکل دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه
·
یا به شکل دیالک تیک حاکمیت و حکومت (دولت، قدرت)
·
مراجعه کنید به استالینیسم (بخش اول) در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
ب
·
خاوری ضمنا و شاید هم در نتیجه همین سهل انگاری، دیالک
تیک جزء و کل را نادیده می گیرد که به اشکال مختلف قابل بسط و تعمیم است.
·
مثلا به شکل دیالک تیک ارگان و دولت
·
یا به شکل دیالک تیک سازمان امنیت و دولت
·
یا مشخصتر به شکل دیالک تیک ساواک و دربار
2
ساواک
با تمرکز عمده زندانیان سیاسی در تهران از سال 1352 به بعد
برنامه ویژه «حل مساله
زندانیان سیاسی» را به مرحله اجرا گذاشت.
·
خاوری چنان تصور و وانمود می کند که انگار روبنا که سهل
است، یکی از عناصر روبنائی فعال مایشاء مطلق بوده است.
·
در قاموس خاوری دو و یا سه نفر در رأس ساواک بطور سوبژکتیف
و دلبخواهی تصمیم می گیرند و قال هر قضیه را می کنند.
·
انگار کمترین حساب و کتابی در بین نیست.
·
ما انتشارات فعلی سازمان «نامه مردم» را بندرت می خوانیم
و می توانیم بخوانیم.
·
ولی احتمالا تحلیل هیئت تحریریه آن از جامعه فعلی ایران بر
پایه همین اسلوب بینشی متافیزیکی و معیوب انجام می گیرد.
·
مثلا ولایت فقیه در سنت هپیلی هپوئیسم موسوم به «راه
کارگر» سابق به عنوان کاستی ماورای اجتماعی تصور می شود.
·
ساواک اما چه بوده است؟
3
ساواک
با تمرکز عمده زندانیان سیاسی در تهران از سال 1352 به بعد
برنامه ویژه «حل مساله
زندانیان سیاسی» را به مرحله اجرا گذاشت.
·
بیوگرافی تشکیل ساواک باید براساس فاکت های عینی مورد
بررسی علمی قرار گیرد.
·
تشکیلات ساواک احتمالا بوسیله سازمان اطلاعاتی ـ اجرائی طبقه
حاکمه امپریالیستی پدید آمده است.
·
ساواک را در این صورت می توان یکی از شعبه های «ملی» سازمان
اطلاعاتی ـ اجرائی طبقه حاکمه امپریالیستی محسوب داشت.
4
·
دیالک تیک مستور و مه آلود و بغرنجی در این زمینه نیز در
کار است.
·
به این دیالک تیک مستور و مه آلود و بغرنج در لحظات تاریخی
تعیین کننده بهتر می توان پی برد.
·
وقتی فرح پهلوی و بقایای وفادار دربار از خیانت نخبگان ملی
و بین المللی سخن می گویند، احتمالا به مدد شم طبقاتی خویش همین دیالک تیک مستور و
مبهم و بغرنج داخلی و خارجی را در مد نظر دارند.
·
شاه در واپسین ملاقات با مأمور طبقه حاکمه امپریالیستی به
طنزی سرشته به درد و دلخوری می پرسد:
·
با دوستان جدید (روحانیت) به توافق مطلوب رسیدید؟
·
(نقل به مضمون)
5
ساواک
با تمرکز عمده زندانیان سیاسی در تهران از سال 1352 به بعد
برنامه ویژه «حل مساله
زندانیان سیاسی» را به مرحله اجرا گذاشت.
·
بنظر ما ساواک در جوار ارتش و ژاندارمری و غیره بازوی
اطلاعاتی و اجرائی انقلاب بورژوائی سفید بوده است.
·
ساواک سازمان خادم انقلاب ضد فئودالی ـ ضد روحانی بوده
است.
·
بدون کمک ساواک، دربار نمی توانست در مدتی کوتاه مقاومت
ارتجاع فئودالی ـ روحانی ـ بورژوائی ـ خرده بورژوائی سنتی نیرومند ریشه داری را در
هم بشکند و جامعه را از ریشه تکان دهد.
·
شاید ساواک را بتوان ـ بلحاظ فرم ـ با سازمان اطلاعاتی ـ
امنیتی استالین مقایسه کرد.
·
این دو سازمان اطلاعاتی و اجرائی هر دو مخوف و ضمنا ضرور
بوده اند و به احتمال قوی، دلایل عینی و ذهنی (سوبژکتیف) مشابهی داشته اند.
6
·
وجه تشابه روسیه و ایران احتمالا خالی بودن جای روشنگری فراگیر
بوده است.
·
کاروان خجسته ی جنبش روشنگری اروپا نه از درون روسیه و
ایران، بلکه از صدها فرسنگی آن دو کشور عبور کرده بود.
·
به همین دلیل در هر دو کشور، سوبژکتیویته (ذهنیت) لازم
برای تجدد و مدرنیته وجود نداشته اند.
·
در خلأ همین روشنگری است که تاریخ اراده خود را به زور و
استبداد و سرکوب بر تخت می نشاند.
7
·
دلیل اصلی تشکیل و قدر قدرتی ساواک و امثالهم را اما
باید در شرایط عینی جوامع جست و پیدا کرد.
·
ساز و برگ درک این مسئله را تز موسوم به «درک ماتریالیستی
تاریخ» پیشاپیش تدوین کرده، سوهان زده و در اختیار بشریت ترقی خواه قرار داده است:
·
دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی از سوئی و دیالک
تیک مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی) و روبنای ایدئولوژیکی از سوی دیگر.
8
·
دربار برای گسترش پایگاه اجتماعی خود و ضمنا برای گشودن
منفذ تخلیه فشار به انجام وصایای جنبش انقلابی به خون خفته خلق تن در می دهد و مواضع
اقتصادی فئودالیسم و روحانیت را در هم می کوبد، ولی از انجام دو کار بسیار مهم زیر
پرهیز می کند و عملا گور خود را می کند:
الف
·
مواضع ایدئولوژیکی فئودالیسم و روحانیت را، یعنی مذهب را
مورد حمله قرار نمی دهد و چه بسا حتی تقویت می کند.
ب
·
توده مولد و زحمتکش را فقط به عنوان حامی گوش بفرمان و
مطیع برسمیت می شناسد و نه به مثابه منبع حقیقی قدرت.
·
توده مولد و زحمتکش را حتی لایق آزادی و خودمختاری و دموکراسی
بورژوائی صوری نمی داند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر