سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
آرش کمانگیر
(شنبه 23 اسفند 1337)
تحلیلی از شین میم شین
دشمنانش در سکوتی ریشخند آمیز
راه وا کردند
کودکان از بام ها او را صدا کردند
مادران او را دعا کردند
پیر مردان چشم گرداندند
دختران ـ بفشرده گردن بندها در مشت ـ
همره او قدرت عشق و وفا کردند.
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
آرش کمانگیر
(شنبه 23 اسفند 1337)
تحلیلی از شین میم شین
دشمنانش در سکوتی ریشخند آمیز
راه وا کردند
کودکان از بام ها او را صدا کردند
مادران او را دعا کردند
پیر مردان چشم گرداندند
دختران ـ بفشرده گردن بندها در مشت ـ
همره او قدرت عشق و وفا کردند.
·
همزمان و یا بلافاصله بعد از واکنش سکوت اندود و ریشخند آمیز
دشمنان، کودکان از بام ها واکنش نشان می دهند و آرش را صدا می زنند.
·
سؤال این است که چرا بلافاصله پس از دشمنان، کودکان نظر آرش
را به خود جلب می کنند و ضمنا واکنش کودکان چه معنائی دارد؟
1
·
در همین نکته ـ قبل از همه ـ روان شناسی اجتماعی عمیق
سیاوش جوان نمودار می گردد.
·
حیرت انگیز است که سیاوش 32 ساله دور افتاده ترین، نهفته
ترین و نامرئی ترین زوایای جامعه را در عرض مدتی کوتاه، با دقت و تیزبینی خارق
العاده ای در آئینه ی ضمیر خود منعکس، حلاجی و ذخیره کرده است.
·
چون کودکان واقعا هم همیشه چنین واکنش نشان می دهند.
2
·
واکنش کودکان صاف ترین، صادقانه ترین، صمیمانه ترین، زلال
ترین و بی غل و غش ترین واکنش بنی نوع بشر
است و ضمنا انعکاس دقیق واکنش سالمندان دور و بر آنها ست.
·
این بدان معنی است که سیاوش با واکنش کودکان، واکنش قلبی
عمیق توده ها را خاطر نشان می شود.
·
سالمندان بنا بر شرایط مبتنی بر خفقان و سرکوب حاکم، نمی
توانند درون خود را برونی کنند.
·
در این جور مواقع، کودکان نقش واسطه به عهده می گیرند و
بی پروا از روندهای درون توده پرده برمی دارند.
3
·
در شرایط شکست میان درون و برون توده چه بسا تضادی آشکار
دهن باز می کند.
·
دهقان ژنده پوش پیری در فیلم «پوگاچف»، پوگاچف اسیر در
غل و زنجیر تزار را به کودک خویش در بغلش نشان می دهد و ضمن تکرار مکانیکی «زنده
باد تزار»، از کودک می خواهد که خوب نگاه کند و قهرمان اسیر توده های دهقانی را به
خاطر بسپارد که بسان شیر شرزه ای به استقبال مرگ می رود.
4
·
صدا زدن کودکان همیشه به معنی تأیید سمتگیری و کرد و کار
قهرمان و تقویت قلبی او ست.
·
این تأیید و تقویت اما ضمنا به معنی تأیید و تقویت قلبی
قهرمان از سوی توده است.
5
·
کودکان اما در ضمن پل پیوند میان امروز و فردا هستند.
·
در اندام نحیف کودکان روح فردا در تب و تاب است.
·
به همین دلیل است که سیاوش و آرش قبل از همه به کودکان
نظر دارند.
6
·
واکنش مثبت و تأیید آمیز توده را طبقه حاکمه بعدها شاهد
خواهد بود.
·
توده قهرمانان توده ای را حداقل به نام، بازتولید و
تکثیر خواهد کرد.
·
به همین دلیل است که نوزادان پس از کودتا روزبه و خسرو و
سیامک و رضا و آرش و غیره نام خواهند گرفت.
7
مادران او را دعا کردند
مادران او را دعا کردند
·
دعای مادران تبیین دیگرگونه صدا زدن کودکان است.
·
مادران قوای طبیعی و ماورای طبیعی را به حمایت از قهرمان
توده فرا می طلبند.
·
مادران ـ بر خلاف کودکان ـ می دانند که آرش چه بار
سنگینی از رسالت طبقاتی و تاریخی به دوش می برد و به چه تقویت روحی نیاز دارد.
8
پیر مردان چشم گرداندند
پیر مردان چشم گرداندند
·
چشم گرداندن در فرهنگ واژگان فارسی به معنی «نگرش قهر آمیز
و خشماگین» آمده است.
·
استنباط ما از این واژه سیاوش تاکنون حلقه بستن اشک در
چشم پیرمردان بوده است.
·
خواه آن و خواه این، به معنی حمایت پیران مو سپید توده
از قهرمان توده است.
9
دختران ـ بفشرده گردن بندها در مشت ـ
همره او قدرت عشق و وفا کردند.
دختران ـ بفشرده گردن بندها در مشت ـ
همره او قدرت عشق و وفا کردند.
·
این واکنش قلبی دختران خلق نسبت به قهرمان توده ها ست:
·
حمایت از قهرمان از طریق ابراز عشق و وفاداری به او.
10
آرش اما همچنان خاموش
از شکاف دامن البرز بالا رفت
وز پی او
پرده های اشک ـ پی در پی ـ فرود آمد
آرش اما همچنان خاموش
از شکاف دامن البرز بالا رفت
وز پی او
پرده های اشک ـ پی در پی ـ فرود آمد
·
اکنون عمو نورزو حماسه گو، روش و رفتار خود آرش را به
تبیین می نشیند:
·
آرش در سکوت کوه وار خویش از شکاف دامن البرز بالا می
رود و به دنبال صعود او، پرده های اشک پی در پی فرود می أیند.
·
می توان گفت که سیاوش در این بند شعر، دیالک تیک فراز و
فرود را به شکل دیالک تیک فرازش آرش و فروکش پرده های اشک بسط و تعمیم استه تیکی ـ
هنری می دهد.
8
·
سیاوش بدین طریق و ترفند، چشم ها را به پنجره های خانه های
تن تشبیه می کند و اشک ها را به پرده های پنجره های چشم ها.
·
فرازش آرش به سوی قله های رزم رهائی بخش، با فروکش پیاپی
پرده های پنجره های چشمان توده همراهی می شود.
·
این بدان معنی است که چشمه های اشک از چشمان توده بی
امان می جوشند.
·
این به معنی اندوه عظیم توده در سوگ آرش خویش است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر