۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۸, پنجشنبه

تاریخگرائی (هیستوریسم) (3)


پروفسور وینفرید شرودر
برگردان شین میم شین

7
·        این امر حاکی از آن است که فلسفه بورژوائی واپسین «برخی از بخش های دیالک تیک (مثلا رلاتیویسم) را و فقط برخی از بخش های آن را بطور یکجانبه و مخدوش از آن خود کرده است»
·        (کلیات لنین، جلد 14، ص 333)   

8

·        و این در مورد «طرز نگرش منفردساز»، همانطور که انگلس در نامه اش به یوزف بلوخ (21، 22، 9، 1890 میلادی) روشن می سازد و در مورد «طرز تفکر توسعه طلب» نیز صادق است.

9
·        زیرا فلسفه بورژوائی واپسین دیگر هیچ دورنمای تاریخی نمی بیند و «اندیشه اصلی سترگ» و «توسعه پیشرفتمند» (کلیات مارکس و انگلس، جلد 21، ص 293) را لگدکوب و نابود می سازد.  

10
·        بدین طریق شالوده اجتماعی ـ تاریخی رلاتیویسم ظاهرا عبارت است از بحران های دوره ای (سیکلی) نظام اجتماعی بورژوائی که ایدئولوگ های بورژوائی از درک علل شان عاجز می مانند، همانطور که از درک پیشرفت واقعی فراتر از حد و مرز نظام بورژوائی عاجزند.

11

·        در آثار ماینکه می توان با وضوح بیشتری شاهد این مسئله بود.
·        بنظر او «امکان پذیری توسعه تاریخی از طریق انقطاب، از طریق تعارض پایان ناپذیر گرایشات متضاد از درونی ترین خصایص ماهیت توسعه تاریخی سرچشمه می گیرد.»

12
·        او ادعا می کند که «جنبش های روحی بزرگ زمانی که از نو اوج می گیرند، غالب می شوند و بر زندگی مسلط می گردند، اغلب چنین بنظر می رسد که از خصلتی مطلق برخوردارند که هر آنچه را که برضد خود بیابند، حداقل برای مدتی کوتاه، درهم می کوبند.
·        اما در حقیقت، اگر دقیقتر بنگریم، اغلب از همان آغاز در آنها، در کنار آنها و در ورای آنها نیروئی از نوعی دیگر و از سمتی دیگر به چشم می خورد که از وسعت نظر دیگری برخوردار است و نظر بر آینده ای دور دارد، هرچند که در پیوند حیاتی با جنبش ظفرمند است، اما رسالت گرفتن جای آن را بعهده دارد تا دو باره در همان روند خیزش و زوال خاتمه یابد:
·        ساختمان و تعویض ساختمان به معنای حفظ نظام همیشگی.

الف
·        بنظر ماینکه، این وابسته به مشخصات ناظر است که این نمایش غول آسا معنامندی و یا بی معنائی تاریخ، لجاجت در برابر جهان و یا تردید در مورد آن معنی دهد.

ب
·        این وابسته به مشخصات ناظر است، که تاریخ رلاتیویسمی سست و بی حال و یا وفاداری مؤمنانه به ایده ای علیرغم شکست ناگزیری آن بدنبال آورد.»
·        ( ماینکه، «پیدایش هیستوریسم»، ص 248)

13
·        تاریخگرائی مثل سنتگرائی هنجاری بورژوائی واپسین، یکی از مواضع اصلی ایدئولوژی ضد تاریخی و بی دورنمای بورژوائی واپسین بوده است.

·        مراجعه کنید به ترادیسیونالیسم (سنتگرائی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

14
·        فریدرش ماینکه تاریخگرائی را در کتاب خود تحت عنوان «پیدایش تاریخگرائی» (1936)  بلحاظ تاریخی ـ ایده ای پیگیرانه بنیانگذاری می کند.

15
·        این کار او موجب روشن شدن جریانات تاریخی ـ ایده ای مهمی می گردد.
·        زیرا کتاب او نشاندهنده  نمونه بسیار بارزی از ارزیابی دیگرگونه ای راجع به فلسفه تاریخ روشنگری و شناخت حاصل از روشنگری در باره پیشرفت تاریخی بر طبق ایدئولوژی بورژوائی واپسین بوده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر