۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۴, چهارشنبه

نقل قول هائی از این و آن (180)


 خلاقیت بدون فعالیت، رؤیا ست 
و فعالیت بدون خلاقیت، کابوس است.
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
تولدی تازه
گاف سنگزاد 

میم
چرا گابوس؟

تولدی تازه
شاید برای اینکه برای خودت هیچ کاری نمی کنی
و همیشه دنباله رو می مانی.

میم
خلاقیت بدون فعالیت، رؤیا ست
و فعالیت بدون خلاقیت، کابوس است.

·        ما برای تأمل روی این کلام قصار، آن را نخست تجزیه و  بعد تحلیل می کنیم.
·        تجزیه و تحلیل بهترین ترفند برای تأمل دقیق تر روی مسئله و موضوعی و بهترین طریق برای تفکر راجع بدان است.
·        تجزیه و تحلیل ضمنا مانع خروج از موضوع، بحث انتزاعی، کلی بافی و پرت و پلا گوئی می شود:

1
خلاقیت بدون فعالیت، رؤیا ست.

·        خلاقیت به چه معنی است؟
·        در فرهنگ واژگان فارسی خلاقیت به معنی آفرینش و خلق کردن آمده است.
·         منظور صاحبنظر اما چیز دیگری باید باشد.
·        چون ایشان فعالیت فاقد خلاقیت را به معنی ضد دنباله روی از این و آن بکار برده اند:

شاید برای اینکه برای خودت هیچ کاری نمی کنی
 و همیشه دنباله رو می مانی.

·        خلاقیت در این صورت به معنی استقلال نظر و عمل و یا ابتکار نظر و عمل و نو آوری خواهد بود.

2
خلاقیت بدون فعالیت، رؤیا ست.

·        بنظر صاحبنظر، استقلال نظر و عمل و یا ابتکار نظری و عملی بدون فعالیت چیزی در حد رؤیا ست.
·        این نظر خود ـ قبل از همه ـ قابل بحث است:

الف
·        اگر منظور از فعالیت، کرد و کار عملی باشد، بدون آن نمی تواند خلاقیت پدید آید، کشف شود و به کار بسته شود.
·        چون اصولا و اساسا در اثر و چه بسا در روند فعالیت عملی است که ذهن آدمی جرقه می زند و اندیشه نو کم و بیش تشکیل می شود و در کوره عمل به محک آزمون و آزمایش زده می شود تا صحت آن اثبات شود و به عنوان اندیشه و عمل خلاق ثبت شود.

ب
·        این بدان معنی است که فعالیت (پراتیک، تجربه، عمل، آزمون، آزمایش) منبع و سرچشمه ابتکار نظر (خلاقیت، نو آوری) است.
·        این بسط و تعمیم دیالک تیک پراتیک و تئوری به شکل دیالک تیک فعالیت و خلاقیت نظری است و نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن پراتیک (فعالیت عملی) است.

ت
خلاقیت بدون فعالیت، رؤیا ست

·        اکنون می توان در صحت این ادعا تردید کرد:
·        بدون فعالیت اصلا خلاقیتی وجود ندارد که رؤیا باشد و یا واقعیت.
·        آنچه می تواند وجود داشته باشد و به غلط خلاقیت پنداشته شود، تخیل و فانتزی است.
·        شاید منظور صاحبنظر از خلاقیت در این بخش از کلام قصار خیال بافی باشد که قبل از جامه پوشیدن و به محک عمل زده شدن، اوتوپی و  رؤیا ست.

3
و فعالیت بدون خلاقیت، کابوس است.

·        این بخش از کلام قصار تردید برانگیزتر از بخش قبلی آن است:
·        صاحب نظر ظاهرا کابوس را به مثابه ضد رؤیا بطور مکانیکی بکار گرفته است.
·        چون رؤیا در بخش قبلی این کلام قصار نه به معنی رؤیای راستین، بلکه به معنی فانتزی و  خیالبافی آگاهانه و عمدی بوده است و نه به عنوان ضد کابوس.
·        رؤیا بیشتر به معنی فعالیت فکری مستقل از فعالیت عملی بوده است و نه دیدن خواب خوش و شیرین که فرد در چند و چونش نقشی ندارد و بطور خودپو صورت می گیرد.

4
و فعالیت بدون خلاقیت، کابوس است.

·        فعالیت اولا همیشه کم و یا بیش، آبستن خلاقیت است و اصولا فعالیتی وجود ندارد که در روند آن و ببرکت آن اندیشه نوئی در زمینه مربوطه تشکیل نشود و پس از تشکیل کم و بیش جامه عمل نپوشد.
·        انجام هر کاری برای بار اول به همین دلیل با انجام همان کار برای بار پنجم بلحاظ کیفی تفاوت چشمگیری دارد.
·        مگر اینکه سوبژکت عمل نه انسان، بلکه گا و خر باشد.
·        تازه در آن صورت هم باید احتیاط به خرج داد.
·        چون جانوران نیز به احتمال قوی در اثر کار توسعه می یابند.
·        انسان هم روزی خری بوده است.
·        گا و خر نیاکان انسان ها هستند و نه بیگانه با آنها.

5
و فعالیت بدون خلاقیت، کابوس است.

·        فعالیت ـ به فرض محال ـ  حتی بدون خلاقیت، مثبت و رهگشا ست و نمی توان به هیچ ترفندی آن را با کابوس در رابطه قرار داد.
·        مگر اینکه منظور از فعالیت فعالیت اجباری و یا در جهت خودستیزی باشد.
·        مگر اینکه منظور از فعالیت مثلا مثله کردن خویشتن خویش باشد.
·        و گرنه هر فعالیتی، فی نفسه سرچشمه دانش تجربی و دانش نظری است و نتیجتا آبستن خلاقیت و نو آوری نظری و عملی است.
·        خلاقیت خود رهاورد کار است و نه چیزی مادر زادی.

6
 و فعالیت بدون خلاقیت، کابوس است.

·         کابوس اما  یکی از اختلالات خواب است که موضوع روانشناسی خواب است.
·        کابوس خواب وحشتناک و ناخوشایندی است که سیستم عصبی آدمی را تحریک می ‌کند و در نتیجه، آدمی به طور ناخودآگاه نسبت بدان واکنش عصبی نشان  می ‌دهد. 

·        کابوس هم بسان رؤیا ریشه در رخدادها و سرگذشت های فردی و یا نوعی آدمیان در روند زندگی دارد و در بعضی موارد می ‌تواند به فلج خواب حتی منجر شود.

·        کابوس نتیجه رخوت است و نه فعالیت فاقد خلاقیت.

·        رخوت می تواند رخوت جسمانی باشد و یا رخوت روحی و روانی باشد که با رخوت جسمانی در پیوند دیالک تیکی قرار دارد.
·        کابوس روی هم رفته محصول گنداب روحی و روانی است که خود انعکاس گنداب زیست و زندگی است.
·        اگر احیانا کسی بدون کمترین علاقه و آمادگی روحی و روانی برده آسا به کاری واداشته شود، نتیجه آن هم گاهی می تواند کابوس باشد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر