سعدی شیرازی
( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت سیزدهم
(گلستان با ب اول، ص 33)
تحلیلی
از شین میم شین
ملک
بار دیگر بر او دل خوش کرد و عمل فرمود.
قبولش
نیامد و گفت:
«معزولی
به نزد خردمندان بهتر، که مشغولی.»
·
سلطان وزیر معزول را مجددا به همکاری دعوت می کند.
·
وزیر اما نمی پذیرد.
·
از نحوه استدلال وزیر می توان به شخصیت و جسارت مدنی وزرا
در دربارهای فئودالی پی برد:
·
عدم همکاری با دربار از نقطه نظر خردمندان بهتر از
همکاری با دربار است.
1
معزولی
به نزد خردمندان بهتر، که مشغولی
·
سعدی در این حکم، هم انتقاد از هیئت حاکمه را بطرز مستور
گنجانده و هم دانش تجربی معینی را به درجه دانش نظری اعتلا داده است:
الف
·
سعدی از بی خردی و خردستیزی سلاطین فئودالی پرده برمی دارد
که به سلامی گردن می زنند و به دشنامی خلعت می بخشند.
ب
·
سعدی ضمنا به سلاطین فئودالی بطور غیر مستقیم هشدار می
دهد که مواظب رفتار خود با وزرا و مشاورین
خردمند باشند.
·
در غیر این صورت از خدمات صرفنظرناپذیر آنها محروم
خواهند ماند.
ت
·
سعدی از سوی دیگر، به دلیل خردستیزی سلاطین همکاری با آنان
را ناسازگار با عقل سلیم بشری تلقی می کند:
·
بنظر خردمندان معزول ماندن بهتر از اشتغال است.
پ
·
سعدی از سوی دیگر، خواننده را از آزمون آزموده منع می
کند.
·
بنا بر ضرب المثلی:
·
آزمون آزموده خطا ست.
·
اما چرا و به چه دلیل؟
1
·
اولا به این دلیل که طرف مقابل از کرد و کار نابه جای
خود درس بیاموزد و آدم شود.
2
·
ثانیا به این دلیل که رفتار آدم ها نه امری تصادفی و بی
دلیل، بلکه امری ضرور و قانونمند است و به همین دلیل امکان تکرار رفتاری همیشه
هست.
·
برای اینکه پیش شرط نحوه و نوع رفتار آدمیان، شخصیت آهنین
آنها ست که در طول عمرشان تشکیل یافته است.
·
به همین دلیل است که مارکس شرم کردن را به درجه فضیلتی انقلابی
ارتقا می دهد.
·
به زبان دیگر، لاشخورها و مرتجعین لیاقت و توان شرم کردن
ندارند.
2
معزولی
به نزد خردمندان بهتر، که مشغولی
·
در این شعار سعدی اما کمافی السابق، زهر ایدئولوژیکی طبقه
حاکمه فئودالی ـ بنده داری گنجانده شده است.
·
خطرناکی ایدئولوژیکی آثار سعدی به همین دلیل است.
·
سعدی حتی در قاطعانه ترین انتقاد خویش از دربار و هیئت
حاکمه، دفاع از منافع استراتژیکی طبقه حاکمه را فراموش نمی کند و زهر ایدئولوژیکی خود
را درست در لحظاتی که خواننده نرم و خام و خر شده، به کامش می ریزد.
3
معزولی
به نزد خردمندان بهتر، که مشغولی
·
سعدی در این شعار دیالک تیک
ریاضت و لذت را به شکل دیالک تیک اعتزال و اشتغال
بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن ریاضت (اعتزال، عزلت گزینی، گوشه نشینی)
می داند و عوامفریبانه ادعا می کند که ریاضت و اعتزال جمعیت خاطر می آورد.
·
این یکی دیگر از ترفندهای ایدئولوژیکی همچنان رایج طبقه
حاکمه است:
·
امروزه در رسانه های امپریالیستی چنان از مزایای زیست
ملل گرسنه و پابرهنه آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین سخن می گویند که در دهن بیننده
و شنونده آب راه می افتد.
4
معزولی
به نزد خردمندان بهتر، که مشغولی
·
سیاست، بنظر خردمندان کار مشتی خودخواه خردستیز است و
لذا معزولی بهتر از مشغولی است.
·
خدعه و نیرنگ طبقاتی پنهان در احکام سعدی، همیشه در زر
ورقی از انتقاد اجتماعی در اختیار خواننده قرار می گیرد و پتانسیل گمراه ساز و
عوامفریب فوق العاده آن هم در همین حقیقت امر است.
·
سعدی در این حکم، به انتقاد واره ای مبهم از دربار و
سیاست، بطور کلی می پردازد و کناره گیری و درویشی و دریوزگی را به وزارت ترجیح می
دهد.
·
ترفند طبقاتی سعدی در این است که او سیاست را، بطورکلی
مورد انتقاد قرار می دهد:
الف
·
اولا بدین طریق، سیاست، بمثابه اشتغالی ابلهانه جلوه داده می
شود که باید مورد تنفر خردمندان قرار گیرد و همان بهتر که قدرت سیاسی در انحصار
اشراف بنده دار، فئودال و دربار بماند.
ب
·
ثانیا گدائی و فقر و درویشی بمثابه صفت خردمندان جا زده می
شود که منشاء و سرچشمه جمعیت خاطر و آرامش روحی و روانی است.
·
البته در این تریاک ایدئولوژیکی سعدی، ذراتی از حقیقت هم
وجود دارد:
·
چون کسی که بی همه چیز است، بر خلاف توانگران نگران از
دست دادن چیزی نخواهد بود.
ت
·
ثالثا در قاموس سعدی داشتن
پست وزارت و امثالهم بمثابه اشتغالی منفی تلقی می شود که آرام و قرار از آدمی می ستاند
و پریشانی خاطر بدنبال می آورد.
·
پیرو اندرزهای ایدئولوژیکی سعدی هرگز تن به تقبل پست و
مقام اداری در نخواهد داد.
·
در نتیجه زمام امور همیشه در دست اقلیت حاکم خواهد ماند
و توده های مولد و زحمتکش از داشتن و پرودن نمایندگان سیاسی خود محروم خواهند ماند.
پ
·
رابعا بدین طریق زحمتکشان و روشنفکران وابسته به طبقات مولد از
پرداختن به سیاست، از دخالت در تعیین سرنوشت خود منع می شوند و سرنوشت گله مردم
بدست مشتی قلدر سپرده می شود.
·
چنین است که خواننده ساده لوح که از انتقاد واره
عوامفریب سعدی از دربار به وجد آمده، دلش به حال پریشان خاطران درباری می سوزد و
ترجیح می دهد که گوشه گیری پیشه کند، از سیاست بپرهیزد و به نوکری و ذلت روزمره
خود رضا دهد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر