۱۳۹۳ خرداد ۸, پنجشنبه

سیری در گلستان سعدی (125)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت سیزدهم
(گلستان با ب اول، ص 33) 
تحلیلی از شین میم شین

ملک بار دیگر بر او دل خوش کرد و عمل فرمود.
قبولش نیامد و گفت:
«معزولی به نزد خردمندان بهتر، که مشغولی.»

·        سلطان وزیر معزول را مجددا به همکاری دعوت می کند.
·        وزیر اما نمی پذیرد.
·        از نحوه استدلال وزیر می توان به شخصیت و جسارت مدنی وزرا در دربارهای فئودالی پی برد:
·        عدم همکاری با دربار از نقطه نظر خردمندان بهتر از همکاری با دربار است.

1
معزولی به نزد خردمندان بهتر، که مشغولی

·        سعدی در این حکم، هم انتقاد از هیئت حاکمه را بطرز مستور گنجانده و هم دانش تجربی معینی را به درجه دانش نظری اعتلا داده است:

الف
·        سعدی از بی خردی و خردستیزی سلاطین فئودالی پرده برمی دارد که به سلامی گردن می زنند و به دشنامی خلعت می بخشند.

ب
·        سعدی ضمنا به سلاطین فئودالی بطور غیر مستقیم هشدار می دهد که مواظب رفتار خود با وزرا و  مشاورین خردمند باشند.
·        در غیر این صورت از خدمات صرفنظرناپذیر آنها محروم خواهند ماند.  

ت
·        سعدی از سوی دیگر، به دلیل خردستیزی سلاطین همکاری با آنان را ناسازگار با عقل سلیم بشری تلقی می کند:
·        بنظر خردمندان معزول ماندن بهتر از اشتغال است.

پ
·        سعدی از سوی دیگر، خواننده را از آزمون آزموده منع می کند.
·        بنا بر ضرب المثلی:
·        آزمون آزموده خطا ست.

·        اما چرا و به چه دلیل؟

1
·        اولا به این دلیل که طرف مقابل از کرد و کار نابه جای خود درس بیاموزد و آدم شود.

2
·        ثانیا به این دلیل که رفتار آدم ها نه امری تصادفی و بی دلیل، بلکه امری ضرور و قانونمند است و به همین دلیل امکان تکرار رفتاری همیشه هست.
·        برای اینکه پیش شرط نحوه و نوع رفتار آدمیان، شخصیت آهنین آنها ست که در طول عمرشان تشکیل یافته است.
·        به همین دلیل است که مارکس شرم کردن را به درجه فضیلتی انقلابی ارتقا می دهد.

·        به زبان دیگر، لاشخورها و مرتجعین لیاقت و توان شرم کردن ندارند.  

2
معزولی به نزد خردمندان بهتر، که مشغولی

·        در این شعار سعدی اما کمافی السابق، زهر ایدئولوژیکی طبقه حاکمه فئودالی ـ بنده داری گنجانده شده است.
·        خطرناکی ایدئولوژیکی آثار سعدی به همین دلیل است.
·        سعدی حتی در قاطعانه ترین انتقاد خویش از دربار و هیئت حاکمه، دفاع از منافع استراتژیکی طبقه حاکمه را فراموش نمی کند و زهر ایدئولوژیکی خود را درست در لحظاتی که خواننده نرم و خام و خر شده، به کامش می ریزد.

3
معزولی به نزد خردمندان بهتر، که مشغولی

·        سعدی در این شعار دیالک تیک ریاضت و لذت را به شکل دیالک تیک اعتزال و اشتغال بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن ریاضت (اعتزال، عزلت گزینی، گوشه نشینی) می داند و عوامفریبانه ادعا می کند که ریاضت و اعتزال جمعیت خاطر می آورد.
·        این یکی دیگر از ترفندهای ایدئولوژیکی همچنان رایج طبقه حاکمه است:
·        امروزه در رسانه های امپریالیستی چنان از مزایای زیست ملل گرسنه و پابرهنه آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین سخن می گویند که در دهن بیننده و شنونده آب راه می افتد.

4
معزولی به نزد خردمندان بهتر، که مشغولی

·        سیاست، بنظر خردمندان کار مشتی خودخواه خردستیز است و لذا معزولی بهتر از مشغولی است.
·        خدعه و نیرنگ طبقاتی پنهان در احکام سعدی، همیشه در زر ورقی از انتقاد اجتماعی در اختیار خواننده قرار می گیرد و پتانسیل گمراه ساز و عوامفریب فوق العاده آن هم در همین حقیقت امر است.
·        سعدی در این حکم، به انتقاد واره ای مبهم از دربار و سیاست، بطور کلی می پردازد و کناره گیری و درویشی و دریوزگی را به وزارت ترجیح می دهد.
·        ترفند طبقاتی سعدی در این است که او سیاست را، بطورکلی مورد انتقاد قرار می دهد:

الف
·        اولا بدین طریق، سیاست، بمثابه اشتغالی ابلهانه جلوه داده می شود که باید مورد تنفر خردمندان قرار گیرد و همان بهتر که قدرت سیاسی در انحصار اشراف بنده دار، فئودال و دربار بماند.

ب
·        ثانیا گدائی و فقر و درویشی بمثابه صفت خردمندان جا زده می شود که منشاء و سرچشمه جمعیت خاطر و آرامش روحی و روانی است.
·        البته در این تریاک ایدئولوژیکی سعدی، ذراتی از حقیقت هم وجود دارد:
·        چون کسی که بی همه چیز است، بر خلاف توانگران نگران از دست دادن چیزی نخواهد بود.

ت
·        ثالثا در قاموس سعدی داشتن پست وزارت و امثالهم بمثابه اشتغالی منفی تلقی می شود که آرام و قرار از آدمی می ستاند و پریشانی خاطر بدنبال می آورد.
·        پیرو اندرزهای ایدئولوژیکی سعدی هرگز تن به تقبل پست و مقام اداری در نخواهد داد.
·        در نتیجه زمام امور همیشه در دست اقلیت حاکم خواهد ماند و توده های مولد و زحمتکش از داشتن و پرودن نمایندگان سیاسی خود محروم خواهند ماند.

پ
·        رابعا بدین طریق زحمتکشان و روشنفکران وابسته به طبقات مولد از پرداختن به سیاست، از دخالت در تعیین سرنوشت خود منع می شوند و سرنوشت گله مردم بدست مشتی قلدر سپرده می شود.
·        چنین است که خواننده ساده لوح که از انتقاد واره عوامفریب سعدی از دربار به وجد آمده، دلش به حال پریشان خاطران درباری می سوزد و ترجیح می دهد که گوشه گیری پیشه کند، از سیاست بپرهیزد و به نوکری و ذلت روزمره خود رضا دهد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر