سعدی شیرازی
( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت سیزدهم
(گلستان با ب اول، ص 33)
تحلیلی
از شین میم شین
یکی
از وزراء معزول شد و به حلقه درویشان در آمد
و
برکت صحبت ایشان در وی سرایت کرد
و
جمعیت خاطرش دست داد.
·
دراویش در جامعه فئودالی قشر اجتماعی خاصی را تشکیل می
دهند، که باید مورد بررسی مستقل و مفصل قرار گیرد.
1
·
سعدی جامعه فئودالی را در پرتو دیالک تیک سلاطین و دراویش
درک می کند و توضیح می دهد.
·
به همین دلیل هم در بوستان و هم در گلستان بابی را به هر کدام از
آندو اختصاص می دهد.
2
·
سعدی بدین طریق در مقوله درویش، اکثریت زحمتکش و تحت استثمار
جامعه را تجرید می کند.
·
ترفند ایدئولوژیکی او هم همین جا ست.
·
به چرخش قلمی هم رعایا و هم پیشه وران با گدایان و
دریوزگان یکسان قلمداد می شوند.
3
·
وزیر پس از عزل از دربار، به جرگه دراویش می پیوندد و
تحت تأثیر آنان به جمعیت خاطر دست می یابد.
4
·
دراویش لباس ازرق فام می پوشند.
·
از طریق گدائی روزگار می گذرانند و چه بسا، حتی خانه و
سرپناه ندارند.
·
سعدی در بوستان از شبخانه ها سخن می گوید که دراویش می
توانند به پشیزی در آنجا بخوابند.
5
·
سعدی در این حکایت، جمعیت خاطر را نه در وزارت، بلکه در
دریوزگی و ریاضت نشان می دهد و حتی گهگاه خود را درویش جا می زند.
6
·
این یکی از ترفندهای ایدئولوژیکی سعدی است.
·
ظاهرا هم خدا و هم خرما بودن، بهترین استتار ایدئولوژیکی
را در اختیار حلقه واسط دربار و خلق قرار می دهد و دایره نفوذ معنوی او را وسعت می
بخشد.
7
·
سعدی در پایان باب هفتم گلستان، در مفصل ترین حکایت خود،
مجادله نظری خود را با درویشی بر سر مسئله «فقر و ثروت» مطرح می سازد، مجادله ای
که پیروزی نهائی به دنبال نمی آورد و در پایان به گلاویز و دست به یخه شدن با
یکدیگر می انجامد و کار به قضاوت قاضی می کشد.
8
·
سعدی در فقر، بیکاری، گدائی و بی سرپناهی جمعیت خاطر می
بیند.
·
بنظر او کسی که بی همه چیز است و بسان سگی در زیر پل می
خوابد، دغدغه ای هم ندارد.
·
از زبان خود او بشنویم :
(گلستان با ب
اول، ص 30. )
یکی
از ملوک را شنیدم که شبی در عشرت
روز
کرده بود و در پایان مستی همی گفت:
«ما
را به جهان خوشتر از این یکدم نیست
کز
نیک و بد اندیشه و از کس، غم نیست.»
درویشی
برهنه، به سرما برون خفته بود و گفت:
«ای
آنکه به اقبال تو در عالم نیست
گیرم
که غمت نیست، غم ماهم نیست.»
9
·
نمایندگان ایدئولوژیکی طبقه حاکمه از دیرباز در دیالک
تیک لذت و ریاضت نقش تعیین کننده را در عمل از آن لذت می دانند و لذت را ایدئالیزه
می کنند، ولی در حرف نقش تعیین کننده را از آن
ریاضت جا می زنند تا توده ریاضتکش را راضی نگه دارند.
·
این دیالک تیک در کردار و گفتار آنان همچنان و هنوز حی و
حاضر است.
·
در رسانه های طبقه حاکمه امپریالیستی زندگی فقیرانه و
نکبت بار توده های آسیا و آفریقا و امریکای لاتین چنان ایدئالیزه می شود که آدم بی
اختیار هوس می کند که از دار و ندار ناچیز خود هم بگذرد و همه را داوطلبانه به
حساب میلیاردرهای تمام ارضی بریزد.
10
·
ریاضت ستائی از سوی نمایندگان ایدئولوژیکی طبقه حاکمه
برای عوامفریبی و تحکیم مناسبات اجتماعی مبتنی بر استثمار و ستم و از سوی فقرا به
عنوان سیلی برای سرخ کردن صورت خود، به کار می رود و در هر دو مورد موضعگیری
ارتجاعی و مردودی است.
11
·
ستایش از فقر یا از سر جهل است و یا به قصد عوامفریبی
است.
12
·
ثروت اجتماعی محصول کار افراد
جامعه است و لذا به همه اعضای جامعه، از خرد تا کلان، تعلق دارد و باید در اختیار
آنان قرار گیرد و ضمنا تولید و تکثیر شود، تا جامعه پیشرفت کند و سطح رفاه مردم
بالاتر رود.
13
·
زندگی مرفه و شرافتمندانه حق طبیعی همه انسان ها ست.
14
·
جامعه مبتنی بر تفاوت ها و تضادهای طبقاتی پدیده جدیدی
است که به سبب سطح نازل توسعه نیروهای مولده،
ضرورتا پدید آمده و با توسعه فراگیر نیروهای مولده باید از بین برود.
15
·
بشریت باید به بهشت اولیه در پله کیفی نوین توسعه
اجتماعی برگردد و سعادت در اختیار همه مردم قرار گیرد.
16
·
فقر ستایش انگیز نیست.
·
فقر لکه ننگی بر پیشانی بشریت است و این لکه ننگ باید دیر
یا زود زدوده شود، حتی اگر مبارزه پر درد و رنجی برای محو آن ضرورت پیدا کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر