بیژن جزنی
(1316 ـ 1354)
تحلیل واره ای
از یدالله سلطان پور
1
بیژن
جزنی (10 تا 13 ساله) به عنوان رابط بین کادرهای مخفی کمکهای
پرارزشی را به سازمان جوانان عرضه
می کند.
ویکی
پیدیا
·
وقتی کسی می گوید که بلحاظ سطح توسعه فکری و فرهنگی کمترین
فرقی میان فدائی اسلام و فدائی خلق از سوئی و مجاهد اسلام و مجاهد خلق و مجاهد
لیملام از سوی دیگر وجود ندارد، به همین دلایل است.
·
کودک ده تا سیزده ساله یعنی شاگرد کلاس سوم و یا در بهترین
حالت، کلاس ششم ابتدائی.
·
کسانی که کودکی در دیدرس دارند، پس از نگاهی به آن، بیندیشند
و از خود در نهایت بیطرفی و عینگرائی بپرسند:
·
«آخر، کودک ده تا سیزده ساله چه کمک های پر ارزشی می تواند به کسی
و یا دار و دسته ای داشته باشد و اصولا چرا باید کودکی کودکان کشوری را این چنین
بی رحمانه به غارت برد؟
·
کار مخفی اعصابی آهنین می طلبد و روان آدمی را تار و مار
می سازد.»
·
این بدترین
ستمی است که به کودکان کشور ما رفته است.
·
این شرم انگیزترین کرد و کاری است که در لفافه خدمت به
خلق صورت گرفته است و بی کمترین شک کماکان صورت می گیرد.
2
·
مبارزات رهائی بخش ملی و اجتماعی انتزاعی نه وجود دارند
و نه معنی.
·
مبارزات رهائی بخش ملی و اجتماعی برای تشکیل جامعه و
همبودی مبتنی بر هومانیسم و همبستگی اند.
·
مبارزات رهائی بخش ملی و اجتماعی برای اعاده عزت بر باد
رفته و از یاد رفته ی انسانی به اعضای جامعه و جهان اند.
·
بدون هومانیسم و همبستگی، بدون قرار دادن انسان در کانون
عمل مادی و فکری خویش، هر جنبش و تلاش و
کوشش و تقلائی به ضد خود بدل می شود.
·
بر اساس همین هومانیسم و همبستگی است که میان فاشیسم، فوندامنتالیسم،
آنارشیسم و دیگر فرم های بربریت از سوئی و کمونیسم از سوی دیگر مرزبندی می شود.
3
·
درست به همان سان که نازیسم (فاشیسم آلمان برهبری باند
جنایتکار هیتلر در لحظات آخر عمر نکبت بار خود)، کودکان و سالخوردگان را بسیج و
مسلح می کند تا طعمه آتش سازد، به همان سان هم فوندامنتالیسم، مجاهدیسم و فدائیسم
و غیره مظلوم ترین و بی پناه ترین اعضای جامعه را آلت دست آماج های ارتجاعی خود
قرار می دهند.
·
کودک بی گناهی را به زیر تانک می فرستند و یا به بمب زنده و رونده بدل می سازند و بعد بی شرمانه هندوانه
زیر بغل مرده مظلوم می دهند و «رهبر» جا می زنند تا خود و اعوان و انصارشان هزار
سال عمر کنند.
4
پس
از
کودتای ۲۸ مرداد بیژن جزنی (16 ساله) چند بار به خاطر فعالیتهای سیاسی دستگیر و
زندانی می شود.
·
فضیلت اخلاقی و سیاسی سازی از ذلت اخلاقی، فکری و فرهنگی
به همین می
گویند:
·
دستگیر شدن و زندان رفتن در غیاب فهم و سواد و صداقت و
شخصیت و شعور ایدئالیزه می شود، به عرش اعلی برده می شود تا از خود و یا از این و آن
بتی پرستیدنی سرهم بندی شود.
·
به همین دلیل است که خیلی ها بطرز خستگی ناپذیری خاطره نویسی
پیشه کرده اند.
·
با خاطره نویسی فئودالی و بورژوائی بهتر می توان گذشته
شرم انگیز و تهوع انگیز خود را ماستمالی کرد.
·
بهتر می توان خطاها را و خریت ها را توجیه و پرده پوشی
کرد و مانع درس آموزی خلاق از گذشته شد.
5
در فروردین ۱۳۳۸ (22 ساله)
اولین نشریه گروه به صورت پلیکپی با دستگاه دستساز منتشر میگردد
بیژن در تنظیم مقالات و خطّ مشی نشریه نقش
بااهمیتی پیدا میکند
بیژن جزنی در ۱۳۳۹ (23 ساله) با شروع کار جبهه ملی دوم به فعالیت در آن پرداخت.
·
بیژن جزنی در 23 سالگی، یعنی وقتی که به بلوغ نسبی می رسد،
احتمالا پایگاه طبقاتی خود را کشف می کند و به سنگر فئودالی ـ بورژوازی (جبهه ملی) می خزد.
·
حالا برمی گردیم به گزارشات علی خاوری.
6
او
از دوران فعالیتش در سازمان جوانان حزب توده ایران
ـ به
عنوان آموزشگاه سیاسی ـ اجتماعی و آشنایی با افکار سوسیالیستی ـ
که
تعیین کننده سمت وسوی سرنوشت، علایق و دلبستگی هایش گردیده بود، یاد می کرد.
·
جل الخالق!
·
بیژن جزنی ـ به قول خودش ـ در «سازمان جوانان حزب توده آموزش
سیاسی ـ اجتماعی می بیند و با افکار سوسیالیستی کذائی آشنا می شود.»
·
آنهم چه آشنائی حاصلخیزی!
·
نتیجه نهائی این آموزش سیاسی و اجتماعی و ایدئولوژیکی این
می شود که بیژن جزنی از سنگر سازمان جوانان حزب توده (حزب دهقانان و کارگران) به سنگر فئودالی
ـ بورژوائی جبهه ملی سقوط می کند.
·
یعنی احتمالا به ریشه های طبقاتی خویش برمی گردد.
·
اینکه هنوز چیزی نیست.
·
به ادامه گزارشات خاوری باید توجه و دقت کرد:
7
او
از دوران فعالیتش در سازمان جوانان حزب توده ایران
ـ به
عنوان آموزشگاه سیاسی ـ اجتماعی و آشنایی با افکار سوسیالیستی ـ
که
تعیین کننده سمت وسوی سرنوشت، علایق و دلبستگی هایش گردیده بود، یاد می کرد.
·
بزعم بیژن جزنی آموزش سیاسی ـ اجتماعی و ایدئولوژیکی در آموزشگاه
سازمان جوانان حزب توده تعیین کننده ی سمت و سوی سرنوشت، علایق و دلبستگی های او
می شود.
·
این نظر جزنی بلحاظ فلسفی به چه معنی است؟
الف
·
این اولا بدان معنی است که شعور اجتماعی تعیین کننده وجود
اجتماعی است.
·
حتی بمراتب بدتر:
·
شعور اجتماعی تعیین کننده سرنوشت انسان ها از سوئی و
علایق و دلبستگی های آنها از سوی دیگر است.
·
این به معنی طرفداری صریح و آشکار از ایدئالیسم تاریخی
است.
·
این به معنی وارونه اندیشی اسف بار است.
ب
·
این ضمنا نشانه حواس پرتی و فقر فکری بیژن جزنی است:
·
سقوط از سنگر دهقانان و کارگران به سنگر فئودالی ـ بورژوائی جبهه
ملی، خزش از سنگر روزبه و سیامک و مبشری به سنگر سنجابی و فروهر و بختیار نه به معنی
تعالی و توسعه و ترقی در سمتگیری سیاسی و اجتماعی، بلکه به معنی سقوط به قهقرای
ارتجاع است.
ت
·
این علاوه بر این به مدح شبیه ذم شبیه است.
·
این به معنی تحقیر و تخریب اعتبار حزب توده است.
·
چون هر اندیشنده ای که بیوگرافی جزنی را پیگیری کند، به
این نتیجه قطعی و منطقی می رسد که سازمان جوانان حزب توده پرورشگاه کادرهای سیاسی
برای جبهه فئودالی و بورژوائی ملی و امثالهم بوده است.
8
او
را جوانی پرانرژی، با استعداد، مشتاق مارکسیسم ـ لنینیسم و آرمان های سوسیالیستی
دیدم.
·
واقعا؟
·
به چه دلیل منطقی می توان کسی را که از سنگر سرخ توده ها
به سنگر سیاه فئودالی ـ بورژوائی جبهه ملی خزیده و از هیچ تلاشی در جهت خدمت بدان
خود داری نکرده، «با استعداد و مشتاق مارکسیسم
ـ لنینیسم و آرمان های سوسیالیستی» قلمداد
کرد؟
·
از دو حالت قصه خالی نیست:
الف
·
حالت اول، اینکه بیژن جزنی پایگاه طبقاتی فئودالی ـ بورژوائی
داشته و پس از وقوف به ماهیت طبقاتی خود سنگر سیاسی عوض کرده، یعنی سنگر سرخ توده ها
را ترک کرده و به سنگر سیاه جبهه ملی خزیده
است.
·
در این صورت، به هیچ طریق و ترفندی نمی توان بیژن جزنی
را «مشتاق مارکسیسم ـ لنینیسم و آرمان های
سوسیالیستی» قلمداد کرد.
ب
·
حالت دوم اینکه بیژن جزنی پایگاه طبقاتی دهقانی و یا
پرولتری داشته است.
·
در این صورت، می توان او را به بی استعدادی، کوته اندیشی
و ناتوانی از تمیز خیر از شر و در صورت سمتگیری آگاهانه به خیانت طبقاتی، به پشت
کردن به منافع توده های مولد و زحمتکش متهم کرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر