فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
عصیان
(۱۳۳۶)
·
در چشم روز خسته خزیده است
·
رؤیای گنگ و تیره ی خوابی
·
اکنون دوباره باید از این راه
·
تنها به سوی خانه، شتابی
·
تا سایه ی سیاه تو این سان
·
پیوسته در کنار تو باشد
·
هرگز گمان نبر که در آنجا
·
چشمی به انتظار تو باشد
·
بنشسته خانه تو چو گوری
·
در ابری از غبار درختان
·
تاجی به سر نهاده چو دیروز
·
از تارهای نقره ی باران
·
از گوشه های ساکت و تاریک
·
چون در گشوده گشت به رویت
·
صدها سلام خامش و مرموز
·
پر می کشند خسته به سویت
·
گویی که می تپد دل ظلمت
·
در آن اتاق کوچک غمگین
·
شب می خزد چو مار سیاهی
·
بر پرده های نازک رنگین
·
ساعت به روی سینه ی دیوار
·
خالی ز ضربه ای، ز نوایی
·
در جرمی از سکوت و خموشی
·
خود نیز تکه ای ز فضایی
·
در قاب های کهنه ی تصاویر
·
این چهره های مضحک فانی
·
بیرنگ از گذشت زمان ها
·
شاید که بوده اند، زمانی
·
آیینه همچو چشم بزرگی
·
یک سو نشسته، گرم تماشا
بر روی شیشه های نگاهش
بر روی شیشه های نگاهش
·
بنشانده روح عاصی شب را
·
تو خسته چون پرنده ی پیری
·
رو می کنی به گرمی بستر
·
با پلک های بسته ی لرزان
·
سر می نهی به سینه ی دفتر
·
گریند در کنار تو گویی
·
ارواح مردگان گذشته
·
آنها که خفته اند بر این تخت
·
پیش از تو در زمان گذشته
·
ز آنها هزار جنبش خاموش
·
ز آنها هزار ناله ی بی تاب
·
همچون حباب های گریزان
·
بر چهره ی فشرده ی مرداب
·
لبریز گشته کاج کهنسال
·
از غارغار شوم کلاغان
·
رقصد به روی پنجره ها، باز
·
ابریشم معطر باران
·
احساس می کنی که دریغ است
·
با درد خود اگر بستیزی
·
می بویی آن شکوفه ی غم را
·
تا شعر تازه ای بنویسی
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر