سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
آوا
(1336)
·
چه سپید کوهساری، چه سیاه
ماهتابی
·
نرسد به گوش من جز زاری و شیون عقابی
·
همه دره های وحشت به کمین من نشسته
·
نه مقدرم درنگی، نه میسرم شتابی
·
به امید همزبانی ـ به سکوت ـ نعره کردم
·
بنیامدم طنینی که گمان برم جوابی
·
همه لاله های این کوه ز داغ دل فسردند
·
چو نکرد صخره رحمی، چو نداد چشمه آبی
·
بنشین دل هوایی، که بر آسمان این شب
·
ندمید اختری، کاو نشکست چون شهابی
·
به سپهر دیدگاهم، به کرانه ی نگاهم
·
نه، بود ـ به شب ـ شکافی و نه از سحر، سرابی
·
تن من گداخت در تب، عطشی شکافتم، لب
·
سر آن ندارد امشب، که برآید آفتابی
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر