سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
آوا
(1336)
·
سینه سوز است هنوز
·
یاد خونین نبردی که گذشت
·
ناله ها پر شده در سینه ی کوه
·
شیهه ها گم شده در خلوت دشت
·
همه نامردی و نامردی و ننگ
·
صحنه جولانگه رزم دو همآورد نبود
·
زخمی خنجر خویشیم، افسوس
·
جنگ، جنگ دو جوانمرد نبود
·
سنگر سوخته در پشت سرم
·
طرح محوی از شهر
·
نقش در چشم ترم
·
تنم آغشته به خون
·
خون از این سینه ی ویران شده ی دیگرگون
·
کوله بارم بر پشت
·
چوب پرچم در مشت
·
با همه خستگی و خون ریزی
·
با همه درد که می پیچم از آن بر خویش
·
با همه یأس که صحرا ست به آن آلوده
·
پیش می آیم، می آیم پیش
·
من بدین گونه نمی خواهم مرگ
·
من بدین گونه نمی خواهم زیست
·
من نمی خواهم این تلخ درنگ
·
من نمی خواهم خاموش گریست
·
شهر، این شهر که با میوه صبح
·
رنگ انداخته در چشمانم
·
از سر تپه هویدا و نهان
·
می کشاند به خود این پیکر بی سامانم
·
نیست فرمانده من در این راه
·
هیچ کس جز دل من
·
هیچ کس نیست بر این راه دراز
·
جز دلم قاتل من
·
می توان چون دگران
·
ناله ای کرد و دراین وادی خفت
·
می توان داشت از این خفتن امید حیات
·
می توان رفت، ولی چون مردان
·
می توان مرد و به لب هیچ نگفت
·
می خزم بر تن این شیب و فراز
·
کاش پا داشت توانایی تن
·
کاش با قامت آراسته می رفتم پیش
·
کاش می رفتم، می رفتم من
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر