برابری طلب، عدالتخواه، سنت شکن، متعهد
صدمین سالگرد تولد مریم فیروز
و ششمین سالگرد مرگ وی
سالی که
روزهای پایانی آن را پشت سر می گذاریم،
صدمین سالگرد تولد مریم فیروز و امروز ۲۲ اسفند،
ششمین سالگشت
خاموشی اوست
سرچشمه:
اخبار
روز
گاف سنگزاد
حسام
گیرم اتهام "ماهان" و روشنگریهای "بهبودی"
درست باشد.
اینجا جایش نیست
1
·
احکام (جملات، افکار) هر بنی بشری آئینه
ماهیت طبقاتی او ست.
·
اینکه تازه چیزی نیست.
·
مفاهیم (کلمات) هر بنی بشری حتی از ماهیت طبقاتی
او پرده برمی دارند:
·
شعور و یا روح هر کس (به زبان فلسفی)
انعکاس وجود و طرز زیست او ست.
2
·
از این دو جمله موجز حضرت حسام خاستگاه
و یا پایگاه طبقاتی فئودالی ـ نظامی ایشان
عربده می کشد:
·
خان واره و یا ژنرال واره ایستادن
و برای همنوعان «زباله واره» خود تعیین تکلیف کردن:
·
فرمان «خاموش باش» به هر کس دادن به
قصد متکلم وحده گشتن خود و امثال خود!
3
·
خانان و خان زادگان بهتر است که تا
دیر نشده دریابند که «نهال دیروزی باغچه جامعه و جهان» «آنقدر قد کشیده که بتواند دیوار
را تعریف کند.» (با اجازه فروغ فرخزاد زنده یاد)
4
·
فرمان صادر کردن و امر و نهی نمودن
شاید در خون و خوی خانان و خان زادگان باشد، تره خرد نکردن به فرامین ریز و درشت خانان
نیز در خصلت و خون و خوی دهقانان و دهقان زادگان است.
·
برای اینکه توده ها سنگر و
پناهگاهی جز حقیقت عینی و تسلیحاتی (توپ و تانک و تفنگ و هواپیمائی) جز روشنگری ندارند.
5
·
خانان و خان زادگان از دیرباز اهل
صدور فرامین درشت و ریز خشک و مرده و بی دلیل بوده اند.
·
شاید به این دلیل که دلیلی ندارند
و یا از هنر اقامه دلیل محروم اند.
·
روی دیگر مدال لذت و «با همه چیزی»
مادی، ریاضت و «بی همه چیزی» فکری و روحی است.
·
طنز طبیعت ثانی (جامعه بشری) همین
جا ست.
6
·
دلیل صحت شیوه زیست و رفتار ماهان
ها و بهبودی ها را حریف دیگری به نام دیرآشنای تهرانی بلافاصله سرهم بندی می کند و
جار می زند.
·
بشنویم و فیض بریم که وقت تنگ است:
تهرانی
دست نویسنده و ناشر درد نکند از این که یادی
از این بانوی بزرگ مبارز
که
ادامه سنت
مبارزان بزرگ ایرانی بوده اند، کرده اند.
امیدوارم این سنت خوب یادآوری در باره همه کسانی
که از در راه
آزادی و کاستن از ستم بر توده های زحمت
کش گام برداشته اند ادامه دار باشد.
تا نسل ما بدانند تاریخ بر دوش چه کسانی بنا شده است!
·
تهرانی شاید ماهیتا همان خراسانی و
یا قوچانی باشد.
·
چون ایدئولوژی در خاص ترین فرم
خویش حتی سایه عام بالای سر خود دارد.
7
·
مریم فیروز زیر قلم تهرانی جزو « مبارزان بزرگ ایرانی» قلمداد می شود تا ضمن
تجلیل صوری و سطحی از نماینده «بی همه چیزان» زهر ناسیونالیسم عیرانی به کام
خواننده ریخته شود و ضمن دم زدن از «مبارزان راه کاهش ستم بر توده های زحمتکش»، به
انکار نقش تاریخ ساز همان توده های مولد و زحمتکش و به وارونه سازی دیالک تیک
شخصیت و تاریخ (پله خانوف) و یا قهرمان و توده پرداخته شود و به عوامفریبی تر و
تمیزی دست زده شود.
8
·
نتیجه این زحمات قلمی تهرانی ها و
خراسانی و قوچانی ها در حکم واپسین ایشان با صراحت تام و تمام تبیین می یابد:
تا نسل ما بدانند تاریخ بر دوش چه کسانی بنا شده است.
·
معنی این یاوه تهرانی های خیلی
خیلی عیرانی این است که حاملین (کشندگان) لکوموتیو تاریخ نه توده های مولد و
زحمتکش گرسنه، تشنه، پابرهنه و بی همه چیز، بلکه در بهترین حالت افرادی از طبقات
مرفه و مفتخور است که به هر دلیلی جبهه عوض کرده است.
·
مدح شبیه ذم، نوازش شبیه زجر به
همین می گویند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر