۱۳۹۳ فروردین ۱, جمعه

سیری در شعر «آرش کمانگیر» (34)


سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
آرش کمانگیر
(شنبه 23 اسفند 1337)
تحلیلی از شین میم شین

نیایش را دو زانو بر زمین بنهاد
به سوی قله ها دستان ز هم بگشاد:

«برآ، ای آفتاب، ای توشه امید
برآ، ای خوشه خورشید

تو جوشان چشمه ای، من تشنه ای بی تاب
برآ، سر ریز کن تا جان شود سیراب

·        معنی تحت اللفظی:
·        آرش به قصد نیایش دو زانو بر زمین می نهد و رو به قله ها دست به دعا برمی دارد:
·        «ای آفتاب، ای توشه امید، برآ!
·        ای خوشه ی خوشید، برآ!
·        تو چشمه جوشانی هستی و من تشنه بی تابی ام.
·        سرریز نور کن تا جان عطشان من سیراب شود.»  

1
·        سیاوش در این بند شعر میان آرش و قهرمانان متعلق به اقشار و طبقات اجتماعی دیگر مرزبندی می کند.
·        آرش نه به سوی نیروی آسمانی موهوم که در تحلیل نهائی انعکاس آسمانی ـ انتزاعی برده داران زمینی است، بلکه به سوی قله های واقعا موجود رو می کند و طلوع خورشید را می طلبد.
·        آرش سیاوش بدین طریق به منشاء خود و نیروی خود اشاره دارد.

·        آرش سیاوش نیروی خود را همانطور که قبلا ذکر شد از دو منبع زیر دریافت می کند:

الف
·        از طبیعت مادر

ب
·        از توده
2
·        آرش سیاوش ضمنا در پیوند با فرهنگ ملی به طرفداری از نور در مقابل ظلمت برمی خیزد.
·        ستاش از خورشید در ضمن به معنی ستایش رادیکال از روشنائی و روشنگری و مخالفت رادیکال با ظلمت و ارتجاع از هر نوع است.
3
تو جوشان چشمه ای، من تشنه ای بی تاب
برآ، سر ریز کن تا جان شود سیراب

·        خورشید ضمنا سمبل انقلاب اجتماعی است که لکوموتیو تاریخ (جامعه و جهان) است، چشمه ای جوشان و حیات بخش است و آرش تشنه انقلاب اجتماعی است، برغم دشواری های تراژیکش.

·        سیاوش می گفت:
·        ما از چهره انقلاب کراهت های آن را می زداییم.
·        (نقل به مضمون)     
4
چو پا در کام مرگی تند خو دارم
چو در دل، جنگ با اهریمنی پرخاشجو دارم
به موج روشنایی، شست و شو خواهم
ز گلبرگ تو ای زرینه گل، من رنگ و بو خواهم

·        معنی تحت اللفظی:
·        از آنجا که عنقریب در کام مرگی بدخو گام خواهم نهاد، از آنجا که با اهریمنی بدخلق سر و کار دارم، می خواهم که در امواج نور شنا کنم و از گلبرگ تو ای گل زرین رنگ و بو بگیرم.

5
·        در این بند شعر، برداشت ما تأیید می شود:
·        جنگ با ظلمت به مثابه طرفداری رادیکال از نور است و ضمنا جنگ با اهریمن به معنی جبهه گیری به نفع اهورا ست.
·        شاید یکی از دلایل خوشامد سنجابی ها و دیگر اعضای بورژوازی واپسین «ملی» از حماسه توده ای آرش، همین عناصر ملی مشترک از قبیل نور و ظلمت (مانی پیامبر) و اهریمن و اهورا (زرتشت پیامبر) باشد.
·        عناصر فرهنگی ـ ملی به میراث مانده را اعضای همه اقشار و طبقات اجتماعی کم و بیش به خدمت می گیرند، البته هر کدام آنها را با محتوای ایدئولوژیکی خاص خود پر می کنند.   

6
به موج روشنایی، شست و شو خواهم
ز گلبرگ تو ای زرینه گل، من رنگ و بو خواهم

·        منظور سیاوش از مفهوم «شست و شو در امواج روشنائی»  احتمالا اشاره ای استه تیکی به رادیکالیته سمتگیری سیاسی ـ طبقاتی آرش (خسرو روزبه) است.   

7
به موج روشنایی، شست و شو خواهم
ز گلبرگ تو ای زرینه گل، من رنگ و بو خواهم

·        تشبیه خورشید به زرینه گل (گل زرین) ضمنا حاوی تشبیه طلوع خورشید به شکفتن غنچه ای است.
·        این تصور و تصویر سیاوش، خیلی زیبا و بی نظیر است.
·        شاید کس دیگری تاکنون چنین تصور و تصویری از طلوع خورشید نداشته باشد.

8
به موج روشنایی، شست و شو خواهم
ز گلبرگ تو ای زرینه گل، من رنگ و بو خواهم

·        مفهوم «زرینه گل» را شاید سیاوش از مفهوم «زرینه رود» برگرفته باشد و مفهوم «عطرآگین کردن خویش برای رفتن به مصاف اهریمن» را از ادبیات حماسی اهل تشیع:
·        در سنت شیعیان نیز یاران انگشت شمار حسین قبل از رفتن به جنگ رویاروی با سپاه یزید عطر به خود می زدند.
·        شاید برای اینکه از رفتن به بهشت برین مطمئن بودند و نمی خواستند که اهل بهشت از بوی تعفن تن شان حال شان به هم بخورد.    

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر