۱۳۹۳ فروردین ۲, شنبه

نقل قول هائی از این و آن (144)

برتراند آرتور ویلیام راسل (۱۸۷۲۱۹۷۰) 
فیلسوف، منطق‌ دان، ریاضی‌ دان، و قرن بیستم 
فعال صلح و خلع سلاح بریتانیایی 
لیبرال، راسیونالیست، پوزیتیویست
مؤلف (در همکاری با وایتهد) اصول ریاضیات
در زمینه مقدمات ریاضی
یکی از مهمترین آثار قرن بیستم
از اساتید دانشگاه های زیر:
کامبریج، هاروارد، پکن، مدرسه اقتصاد لندن
برنده جایزه نوبل (1950)

من مدعی نیستم که خدایی نیست
آنچه ادعا می کنم این است که ما 
نمی دانیم خدایی هست! 
برتراند راسل 
گاف سنگزاد

من مدعی نیستم که خدایی نیست
آنچه ادعا می کنم این است که ما
نمی دانیم خدایی هست!


·        خوب این ادعای برتراند راسل به چه معنی است؟

·        برای پاسخ به این پرسش، باید از خود پرسید که ادعا به چه معنی است؟

1
·        ادعا به حکمی اطلاق می شود که به عنوان حکم حقیقی و یا به عنوان حکم منطقی معتبر برای عموم و معتبر در همه جا مطرح می شود، ولی حقیقت آن و یا همه جا صادق بودن آن هنوز اثبات نشده است.

2

·        بر زبان راندن هر ادعائی در هر صورت آسان است.
·        مشکل اثبات تجربی و منطقی آن ادعا ست.

·        آخوندی در اوایل پیروزی ارتجاع (انگلاب)  فئودالی ـ فوندامنتالیستی ادعا می کرد که می تواند از هیچ برق تولید کند.
·        جماعت علاف، ولی اندیشنده از او می پرسیدند که چگونه می توان از هیچ، چیزی تولید کرد؟

·        جواب آخوندک سریع و صریح بود:
·        چرا کفر می گویید؟

·        مگر خدا جهان و مافیها را از نیستی نیافریده است؟

·        مگر نیستی کمترین فرقی با هیچ دارد؟

3
·        جماعت علاف، ولی اندیشنده بالاخره به آخوندک حالی کردند که به عمل کار برآید به سخنرانی (ادعا)  نیست.
·        او هم دوچرخه اش را نشان داد که با پا زدن چراغش روشن می شود.
·        از این واقعیت امر اما به هیچ ترفندی نمی توان نتیجه گرفت که برق از هیچ تولید می شود.
·        مگر اینکه کسی دوچرخه و دوچرخه سوار را هیچ تلقی کند. 


4

من مدعی نیستم که خدایی نیست

آنچه ادعا می کنم این است که ما
نمی دانیم خدایی هست!

·        حالا قضیه برتراند راسل است که فکر می کند، با چنین ادعائی شق القمر کرده است.
·        هزاران سال قبل از او در جهان باستان و صدها سال قبل از تولد برتراند، در قلب قرون وسطی لاادریونی بوده اند که همین یاوه را بر زبان رانده اند.

5
·        مشکل برتراند راسل اما نه مشکلی علمی، تجربی و منطقی، بلکه مشکلی طبقاتی است.
·        بورژوازی واپسین ـ بر خلاف بورژوازی مترقی آغازین ـ همه دستاوردهای فکری و فرهنگی بشری را به گور سپرده و بسان برده داری واپسین و فئودالیسم واپسین هر خرافه و یاوه ای را که برای کسب و کار ضرری نداشته از گورهای عهد عتیق  بیرون کشیده و رواج داده است.
·        همان بورژوازی که روزی روزگاری در خیابان های پاریس شطی از خون اشرافیت فئودال  و روحانی به راه می انداخت، دیری است که خواب نما شده و به وحدت نظری و عملی با کلیسا و کنیسه و مسجد و منبر رسیده است.
·        آن سان که خرافه ای یافت نمی شود که بورژوازی واپسین  مهر تأیید بر آن نکوبد، زیارتگاهی از آن نسازد و مورد حمایت قرار ندهد.

6
·        برتراند راسل از دار و دسته های پوزیتیویستی است.
·        آموزش برتراند راسل مبنی بر اتمیسم منطقی که بنا بر آن نه ماده وجود دارد و نه روح، بلکه فقط داده های حسی منفرد وجود دارند که با یکدیگر پیوند منطقی برقرار می کنند و واقعیت تنها از این امر تشکیل می یابد، نئوپوزیتیویسم را تحت تأثیر خود قرار می دهد.
·        برتراند راسل و شرکاء بدیل ماتریالیسم ـ ایدئالیسم را بی معنی محسوب می دارند.
·        وقتی کسی منکر وجود ماده و روح باشد، طبیعی است که مسئله اساسی فلسفه مبنی بر تقدم ماده بر روح (ماتریالیسم) و یا تقدم روح بر ماده (ایدئالیسم) بی معنی تلقی شود.      

7
پاپ سابق که خود را از اگنوستیک ها می داند.

·        این یاوه برتراند راسل در هر صورت بدان معنی است که در قاموس او و همگنانش بنی بشر قادر به شناخت چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی طبیعی و اجتماعی نیست.

·        این گرایش را از دیرباز اگنوستیسیسم (ندانمگرائی، لاادریت) می نامند که پله ای پایین تر از اسکپتیسیسم (تردیدگرائی) است.

·        در قرون وسطی ایران بخش اعظم شعرا و فلاسفه به همین مکتب معرفتی ـ نظری گرایش داشته اند.

·        شخص شخیص حافظ را هم می توان جزو لاادریون محسوب داشت.   

·        مقولات راز و محرم راز، پرده و پرده دار و غیره در دیوان حافظ، دال بر همین ندانمگرائی اند.

مراجعه کنید به  اگنوستیسیسم، اسکپتیسیسم، جهان و جهان بینی خواجه شیراز در تارنمای دایرة المعارف روشنگری   



پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر