۱۳۹۲ اسفند ۱۹, دوشنبه

نقل قول هائی از این و آن (135)

 
 افغان ستیزی، نشانه ضعف فرهنگی است!
امیر هاشمی مقدم
انسان شناسی و فرهنگ
سرچشمه:
مجله هفته
گاف سنگزاد

مسعود بهبودی
افغان ستیزی، نشانه ضعف فرهنگی است!

·         من با اجازه و بی اجازه هادی غفاری ها و زهرا خانوم ها فقط همین سرتیتر مطلب را خوانده ام و مورد تأمل قرار می دهم.

·        فرهنگ چیست که کاسه و کوزه ی همنوع ستیزی بر سرش خرد و خراب می شود؟


·        فرهنگ عبارت است از سیستم روابط،، روندها و شیوه های رفتاری که بطور متقابل در همدیگر تأثیر می گذارند.

·        چنین سیستمی از عوامل زیر تشکیل می یابد:

الف
·        از رابطه میان درجه توسعه و تکامل خلاقیت انسانی و روند استکمال خود انسان.

ب
·        از انعکاس ایدئولوژیکی این رابطه و سمت بخشی به این رابطه.

ت
·        از شکلگیری حیات معنوی ـ اجتماعی گروه های انسانی (طبقات، خلق ها، ملت ها)

پ
·        از انطباق عمل انسانی با قوانین واقعیت عینی.

1
·        این پیوند سیستمی دیالک تیکی بطور عینی موجود، خود ویژگی فرهنگ را تشکیل می دهد.

2
·        فرهنگ هر نظام اجتماعی مفروض را این و یا آن گشتاور تشکیل نمی دهد.
·        فرهنگ هر نظام اجتماعی مفروض را تأثیر سیستمی این عناصر، تأثیر کلی بطور اجتماعی و جهان بینانه متعین گشته ی  این عوامل تشکیل می دهد، عواملی که همدیگر را مشروط می سازند و متقابلا تحت تأثیر قرار می دهند.

3
·        دیری است که دار و دسته هائی در فلسفه بورژوائی واپسین، فرهنگ را به درجه مفهوم المفاهیم ارتقا می دهند تا ماتریالیسم تاریخی را از عرصه بدر رانند و درک علمی و رادیکال پدیده ها و روندهای اجتماعی را غیرممکن سازند.

4
·        سطح توسعه فرهنگی هر خلقی  در هر صورت، ثانوی است و بواسطه مناسبات تولیدی حاکم تعیین می شود.

5
·        بشریت که روی سرش نایستاده تا برای توضیح مسائلش از سر و محتوای سرش شروع به کار شود.
·        (نقل به مضمون از انگلس)

6

·        رفتار فرانسوی ها با مهاجرین الجزایری یاد آور وحشت انگیزترین قتل عام ها بوده است. 

·        مراجعه کنید به  دومه نیکو لوسوردو، «فوندامنتالیسم چیست؟» در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
·         
·        فرانسه کشوری است که رادیکال ترین انقلاب بورژوائی و ضد فئودالی در آن صورت گرفته و شعار سه گانه «آزادی ـ برابری ـ برادری» بر پرچمش نقش بسته بود.

7
·        آلمانی ها از خرد تا کلان، از گدا تا میلیونر به سم مهلک راسیسم و تحقیر ملل دیگر بشدت آلوده اند و شعار مارگاریت تاچر را به سیاق خود ترجمه و تکرار می کنند:
·        من مفتخرم که انگلیسی ام (آلمانی ام!)

8
·        منشاء و منجلاب راسیسم، همنوع ستیزی (افغانی ستیزی) و غیره در کشور عه هورا و مهاجرستیزی در متروپول های امپریالیستی و غیره بطور مستقیم و یا غیرمستقیم مهر حاکمیت طبقاتی معینی را، مهر طبقه حاکمه را بر پیشانی خود دارد.

9
·        راسیسم، همنوع ستیزی (افغانی ستیزی) و غیره نتیجه و معلول نوعی عوام وارگی مردم و عوامفریبی طبقه حاکمه (علت)  است.

10
·        عوام وارگی و عوامفریبی اما بر شالوده ای از جهل (بی خردی)  و خردستیزی استوار می شود.

·        اول باید خانه ی خرد توده را به آتش ایراسیونالیسم (خردستیزی)  کشید و بعد توده نادان و بی خبر از خرد را فریفت و به دنبال نخود سیاه فرستاد.

11

·        بیدلیل نیست که فاشیسم و فوندامنتالیسم و دیگر زباله های ایدئولوژیکی همه از دم خردستیزند.

·        فقط با سیطره خردستیزی می توان توده را به جای تعقیب و سلب مالکیت از میلیاردرهای یکشبه (طبقه حاکمه) و در افکندن طرحی نو، به سراغ آواره های افغانی در عیران و آواره های ملل دیگر و از جمله ایرانی ها در متروپول ها و غیره فرستاد.

·        نشانه طرفداری از حقیقت عینی اما در رادیکال بودن است.
·        و نشانه رادیکال بودن در دست بردن به ریشه قضایا ست و نه در پرسه زدن در سطح پدیده ها.

پایان

۱ نظر: