علیشاه
مولوی
در
سرزمینی که مردانش
ابرها را با نی
اسب ها را با سرنا
و زن ها را با تازیانه می گریانند،
من مردان مغروری را می شناسم،
که با نی لبک
پری کوچک غمگینی
عاشقانه گریسته اند.
ابرها را با نی
اسب ها را با سرنا
و زن ها را با تازیانه می گریانند،
من مردان مغروری را می شناسم،
که با نی لبک
پری کوچک غمگینی
عاشقانه گریسته اند.
پایان
سرچشمه:
سرچشمه:
صفحه فیسبوک ناهید
گاف سنگزاد
·
زیاد به «کشف» خود، دلخوش مباش، علیشاه!
·
گریستن تنها کاری است که از دست
مردم این سامان بی سامان برمی آید.
·
نی لبک پری کوچک که سهل
است، اینها از شنیدن مرثیه هر نره خری،
زار می زنند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر