۱۳۹۲ بهمن ۲۶, شنبه

نقل قول هائی از این و آن (96)


  کار جنسی - قانونی یا غیرقانونی
ما روزانه شاهد عرضه‌ی بدن زن به عنوان کالایی قابل قیمت‌گذاری 
(چه برای نمایش و استفاده بصری، و چه در راستای ارائه خدمات) 
در حوزه‌های مختلف هستیم.
کارگر جنسی، در اصل چیزی را با پول معاوضه می‌کند ک
ه مدت‌ها ست به عنوان کالا تعریف و پذیرفته شده است.
سرچشمه:
اخبار روز
وبلاگ ارغوان

ربابه

·        من فقط همین دو جمله آغازین این مطلب را مورد بررسی قرار می دهم:

الف
  عرضه‌ی بدن زن به عنوان کالایی قابل قیمت‌گذاری
 (چه برای نمایش و استفاده بصری، و چه در راستای ارائه خدمات)
 در حوزه‌های مختلف  

1
·        محقق محترم مطمئن اند که فقط بدن زن به عنوان کالا عرضه می شود؟

2
·        اگر مطمئن اند، می دانند که چگونه می توان تنی را از روح تخلیه کرد و بسان لنگه کفشی به عنوان کالا عرضه نمود؟

3
·        ضمنا می دانند که تن بی روح جسد و جنازه و لاشه نام دارد و هرگز کسی داوطلبانه حاضر به نزدیک شدن بدان نمی شود، چه رسد به کالا واره کردنش، قیمت گذاری اش و در حوزه های مختلف مورد استفاده قرار دادنش؟

4
·        چگونه و به چه طریق و ترفندی مردی و یا زنی می تواند بدون در اختیار داشتن روحی، بدون تمکین پیشاپیش روحی،  بدنش را به استفاده بصری و خدمات مهمتر دیگر عرضه کند؟

·        می توان تنی را تصور کرد که بدون روح باشد و ضمنا بسان هنرپیشه کارکشته ی قهاری نقش بازی کند، مثلا لخت شود،  عشوه بریزد و یا کارهای مهمتر دیگر را ریست و راست کند؟

5
·        ضمنا محقق محترم مطمئن اند که فقط بدن زنان کالا واره شده و ارزش مصرفی کسب کرده و نه هر چیز ریز و درشت؟

6
·        اگر می دانند، خبر دارند که تعداد کودکان و نوجوانان و مردانی که بدن کذائی خود را به عنوان کالا عرضه می کنند، کمتر از تعداد زنان نیست؟

7
·        اگر محقق محترم گشت کوتاهی در انترنت زده بودند، ملتفت می شدند که «خودفروشی» محدود به جنس زن نیست.

8

·        چه بسا نوجوانان در سنین مختلف حتی بمراتب بدتر و مخرب تر مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند و یا از طریق خودفروشی روزگار می گذرانند و چه بسا با گرفتاری به بیماری های جنسی  از پا در می آیند و می میرند.

9
·        اتفاقا در کشور محقق محترم و دیگر کشورهای خاور، ستم جنسی بر کودکان و نوجوانان (پسر) بمراتب شدیدتر و رایج تر است.

·        غلامحسین ساعدی حتی گزارشاتی از جنوب کشور عه هورا دارد که از عقیم کردن پسربچه ها و سوء استفاده جنسی از آنها در دریا سخن می رود.

ب
کارگر جنسی، در اصل چیزی را با پول معاوضه می‌کند 
که مدت‌ها ست به عنوان کالا تعریف و پذیرفته شده است

1
·        کارگر جنسی؟
·        محقق محترم تفاوت و تضاد پرولتاریا را با لومپن پرولتاریا نمی دانند؟

2
·        اگر می دانند، چگونه می توان جماعت فاحشه از مرد تا زن  را به صفت  مکرمه «کارگر» مزین ساخت؟

3
·        مگر هر فرقه ای که نیازی را برآورده می سازد، کارگر نامیده می شود؟

4
·        کارگر تعریف دارد:
·        طبقه کارگر یکی از طبقات اصلی جامعه سرمایه داری و قطب مخالف بورژوازی است.
·        کارگران مولدین بلاواسطه تولید کاپیتالیستی اند.
·        آنها به کار جسمی در روند تولید مشغولند و مولدین بخش اصلی ثروت جامعه اند.

·        فواحش و جاکشان و دزدان و رهزنان و باجگیران و شکنجه گران و آدمکشان و بازجویان و بزن بهادرها و غیره که هر کدام نیازی را برآورده می سازند، جزو لومپن پرولتاریا محسوب می شوند و نه پرولتاریا.
·        انگل محسوب می شوند و نه مولد.
·        آسوسیال محسوب می شوند و نه سوسیال.

·        مفهوم «کارگر جنسی» یکی از  مفاهیم امپریالیستی است و فاقد ارزش علمی است.  

5
 کارگر جنسی، در اصل چیزی را با پول معاوضه می‌کند 
که مدت‌ها ست به عنوان کالا تعریف و پذیرفته شده است.

·        در جامعه سرمایه داری همه چیز فرم کالا به خود می گیرد.
·        بدن زنان در این میان استثنائی نیست. 

·        اتفاقا بیشتر از بدن انسان ها، روح شان فرم کالا به خود گرفته و خرید و فروش می شود.

·        طنز قضیه اینجا ست که فروشندگان روح چه بسا حتی به ماهیت کرد و کار خود وقوف ندارند.

 پاوپریسم (بی همه چیزی) مادی

·        درد جامعه طبقاتی هم همین جا ست:
·        ما در جامعه سرمایه داری واپسین در جوار پاوپریسم (بی همه چیزی) مادی، با پاوپریسم روحی و معرفتی و معنوی سر و کار داریم.  

6
کارگر جنسی، در اصل چیزی را با پول معاوضه می‌کند 
که مدت‌ها ست به عنوان کالا تعریف و پذیرفته شده است.
·        آره.
·        جماعت فاحشه از مرد تا زن در عرصه های مختلف کالا وارگی جسم و روح خود را برسمیت شناخته اند.

·        ولی علیرغم آن با فروشنده کفش و جوراب و سیب و سیب زمینی تفاوت دارند.

·        به این دلیل که آدمی نمی تواند کالا واره شود و خرید و فروش گردد و برغم آن آدم بماند.

·        برسمیت شناختن کالا وارگی خویش در هر فرمی، به معنی سقوط ضمنی از مقام انسانی به زباله وارگی است.
·        تبدیل مرد و یا زن به فاحشه به معنی  آدمیت زدائی او ست.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر