گاف سنگزاد
·
پس از قتل عام امام و هفتاد و دو یار با وفای بی خبر از
خدایش در کربلای بربریت بربری خوار، سلاطین ماده و نر ـ چه با تاج و چه بی تاج ـ
رسم عوض کردند و به مناسبت هفتاد سالگی امام مظلوم و معدوم به نوحه سرائی و عزاداری
برخاستند.
1
·
برخی از ساده لوحان محروم از نعمت بربری و مسموم از حکمت
بربریت، سوراخ دعا را گم کردند و اشک ریزان به دار و دسته های عزادار پیوستند.
2
·
اندیشنده ای ـ به خرده ـ خاطرنشان شد که فریب سلاطین هفت
خط و خال را نباید خورد، ولی گوش شنوائی برای شنودن خرده ی اندیشیده ی اندیشنده نبود.
3
·
جماعت شورمند بی نصیب از شعور اعلام می کردند که عزاداری
حضرات خود نشانه «انصاف» و «بی طرفی» طبقاتی آنها ست.
4
·
زمانه دیگرگون گشته بود.
·
بربریت مادی و معنوی به
تسخیر درون و برون خلایق نایل آمده بود و میخ آهنین منطق و عقل و استدلال همرهان لنین
بر سنگ سنگین فرو نمی رفت که به تأکید می گفتند:
·
«در جامعه طبقاتی، بیطرف ها کسانی اند که هفت
کفن پوسانده اند.
·
جانبداری بعضی ها از بعضی چیزها ناقوس
بیدارباشی نسبت به خطری مهیب است!
·
به هوش باید بود!»
5
·
اندیشنده ای تیزاندیش در این واویلا به فریاد برآمد که اعاده
حیثیت از امام مظلوم از سوی بربریت، نشانه
رضایت عمیق بربریت از دم و قدم پیروان امام
است:
الف
·
دمی که به کام بربریت بر می آید.
ب
·
قدمی که به کام بربریت برداشته می
شود.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر