تن
های هرزه را سنگسار می کنند.
غافل از آنکه، شهر پر از فاحشه های مغزی است.
و کسی نمی داند که مغزهای هرزه ویرانگرترند تا تن های هرزه
غافل از آنکه، شهر پر از فاحشه های مغزی است.
و کسی نمی داند که مغزهای هرزه ویرانگرترند تا تن های هرزه
فروغ
فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
تحلیلی از شین میم شین
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
تحلیلی از شین میم شین
·
در این کلام قصار فروغ ـ بی اعتنا به اینکه خود او می
داند و یا بطور خودپو بر زبان می راند ـ جامعه
او انعکاس می یابد، ولی نه انعکاسی ساده، مکانیکی و سطحی، بلکه انعکاسی عمیق و فلسفی.
·
چرا ما به این نتیجه می رسیم؟
1
·
فروغ در این کلام قصار به مقایسه جماعت روسپی با خودفروشان
ایدئولوژیکی و روحی می پردازد و به ارزیابی کمی و کیفی دست می زند:
الف
ارزیابی کمی
ارزیابی کمی
·
بزعم فروغ، شهر مملو از خودفروشان روحی و ایدئولوژیکی (فواحش
مغزی) است.
·
این بدان معنی است که تعداد خودفروشان روحی و ایدئولوژیکی
بمراتب بیشتر از تعداد روسپیان رسوا و بدنام است.
ب
بلحاظ کیفی
بلحاظ کیفی
· در قاموس فروغ، جماعت روسپی صد بار بی خطرتر از
خودفروشان روحی و ایدئولوژیکی (فواحش مغزی) اند.
·
چرا و به چه دلیل حق با فروغ است؟
2
·
شاید به این دلیل که روسپی در بدترین حالت، به تخریب جسم
و روح و روان و ارزش و اعتبار اخلاقی و اجتماعی شخصی خویش می پردازد، در حالیکه
خودفروش روحی و ایدئولوژیکی به تخریب جامعه و همبود کمر می بندد و عملا زمینه فکری
و ایدئولوژیکی لازم برای روسبیگری از هر نوع را فراهم می آورد.
·
عظمت و عمق بینشی این کلام قصار فروغ نیز همین جا ست:
3
·
دیری است که هزاران کشیش و آخوند و واعظ و فیلسوف و عالم
و دانشمند و هنرمند به قصد «بدر بردن گلیم خویش از موج» (سعدی) به فروش روح خویش (به
فحشای مغزی) پرداخته اند و بطور خستگی ناپذیری به تخریب و یا مانی پولاسیون افکار
عمومی مبادرت ورزیده اند.
·
خرابکاری مادی و معنوی و فکری و فرهنگی این دسته از
فواحش بمراتب مهیب تر و مخربتر از روسبیان معمولی است.
·
در این زمینه نمی توان به هیچ ترفندی به فروغ حق نداد.
·
از این رو، اگر روزی جامعه و جهان به خود آید و برای
تطهیر سوبژکتیف جامعه و جهان از ام الفساد به طریق قرون وسطائی و ایراسیونالیستی سنگسار
روی آورد، قبل از همه باید حساب همین «فواحش مغزی» را کف دست شان بگذارد.
4
تن
های هرزه را سنگسار می کنند.
غافل از آنکه، شهر پر از فاحشه های مغزی است.
و کسی نمی داند که مغزهای هرزه ویرانگرترند تا تن های هرزه
غافل از آنکه، شهر پر از فاحشه های مغزی است.
و کسی نمی داند که مغزهای هرزه ویرانگرترند تا تن های هرزه
·
تردیدی نیست که منظور فروغ از مفهوم
«فواحش مغزی» روشنفکریت ارتجاعی جامعه و جهان بوده است.
·
بزعم برتولت برشت نیز روشنفکران هر
جامعه معماران روح و شعور (چه علمی و چه خرافی) آن جامعه اند.
·
همین روشنفکریت ارتجاعی بوده که
راه را برای غلبه ایراسیونالیسم (خردستیزی) در فرم های مختلف از فاشیسم، راسیسم، فوندامنتالیسم
و غیره هموار ساخته است و پس از اصابت تیر ارتجاع بر هدف، به سرزنش توده های مولد
و زحمتکش پرداخته و دست های خون آلود خود را به آب زمزم شسته است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر