سرچشمه:
صفحه قیسبوک بهمن
محصص
محمداسماعیل
شاهرودی (۱۳۰۴ ـ ۱۳۶۰ )
تهران
(1348/1/6)
به
بهمن محصص
·
تا باز هم از
·
آیهی رفتن
·
بسرایم،
·
آغوش آوازهایم را
·
باز میکنم
·
و در انتظار تو،
·
ای طلوع پا در رکاب گسستن،
·
بهترین جامه ی
زربفتم را
·
ـ به او میگویم ـ
·
تا از صندوق استراحت
·
بیرون بکشد
·
·
و در آئینه ی گنج او می نگرم
·
تا جوانی خود را
·
در چهره و بازویم
·
بیابم.
·
آنگاه
·
کفشهای بی قرار صبح را
·
به پا می کنم
·
و به جان می خوانم:
·
«بیا که هر دم من
·
حضور گام تو را
روی راه می جوید
·
و گام تو دیری است
·
به هیچ نقطه ی
این سرزمین نمی روید
·
تو ای طلوع
گسستن،
·
تو ای گسسـ...»
·
·
و تو
·
می دمی و
·
من
·
به مهمانی آفتاب
·
میروم،
·
میروم،
·
میروم،
·
می
·
ر
·
و ...
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر