انعکاس
گاف سنگزاد
حسین
به
یاد گفته های یونگ افتادم .
نمیدانم
یونگ چه دسته گلی به سر هنرمندان ایرانی زده که مدام باید این فاکت را نزدشان یافت
.
یونگ
علنا به هنرمندان توهین میکند .
یونگ
معتقد است که دو گروه از انسانها به سرچشمههای فکری و تجربههای نیاکان باستانی
نزدیکترند.
هنرمندان
و بیماران روانی
این دو گروه گاهی به صورت خودآگاه و گاه به طور
ناخودآگاه تجربههای کهن انسانهای دیرین را به یاد میآورند.
یونگ
سپس می گوید:
هنرمند
مفسر رازهای روح زمان خویش است، بدون اینکه خواهان آن باشد، مانند هر پیامبر
راستین، پاره ای وقت ها به طور ناخودآگاه و به شیوه ی آدم خواب و بیدار، او تصور
می کند که از ژرفای وجود خود سخن می گوید، اما این روح زمان که از طریق زبان او
سخن می گوید و آن چه وی می گوید، وجود دارد چون تاثیر می گذارد.
·
آره.
·
یونگ و امثال او نماینده پسیکولوژیسم
اند.
·
پسیکولوژیسم نیز یکی از مکاتب
بورژوائی واپسین است.
1
·
مارکسیسم ـ لنینیسم اما روان شناسی
(پسیکولوژی) خاص خود را توسعه داده است.
·
اتفاقا نماینده سرشناس آن یکی از
اساتید دانشگاه آزاد برلین بوده است:
·
پروفسور کلاوس هولتس کامپ
·
یادش به یاد باد!
·
نمایندگانی هم در اتحاد شوروی
داشته است.
2
·
خیلی از شعرا چه بسا حتی سواد
خواندن و نوشتن نداشته اند.
·
شعر عمدتا خودجوش است.
·
شاعر چه بسا دنبال فرم و عناصر فرمال
و ساختاری شعر کشیده می شود و در روند سرایش شعر، روحش تقطیر می یابد.
·
روحی که علاوه بر شناخت احساسی ـ
عاطفی، شناخت تجربی و حسی در طول عمر خود را و حتی شناخت باواسطه (شناخت دیگران
را، شناخت تاریخی را) در خود ذخیره کرده است، در قالب شعر می ریزد.
3
·
حریفی قصه کوتاه می نویسد.
·
خودش چیزی حالی اش نیست.
·
ولی در همین قصه های کوتاهش واقعیت
عینی انعکاس می یابد و اگر آثار او تحلیل شوند، خودش شاید خود تحلیل را حتی نفهمد
تا دچار حیرت شود.
4
·
این بیان رئالیستی حقیقت امری است
و نه توهین.
5
·
انعکاس یکی از تئوری های مهم فلسفه
مارکسیستی ـ لنینیستی است و پژوهش های بیشک مهمی منتظر ترجمه به فارسی اند.
·
لنین انعکاس را خصلت خود ویژه ماده
می داند.
6
·
بنی بشر فقط به بخش کوچکی از آنچه
که در آئینه ضمیرش منعکس می شود، وقوف روشن دارد.
·
اما در عالم خواب ملتفت می شود که
چه چیزهائی منعکس شده اند و در کارگاه ذهن چه بسا جتی با همدیگر ترکیب یافته اند.
·
همین ها هستند که در شعر مادیت
کلامی ـ تخیلی ـ تصویری می یابند.
·
تخیل و تصویر بی منشاء مادی که
وجود ندارد.
حسین
من
تنها به یک مصراع شعر بسنده می کنم .
از
کوزه همان تراود که در اوست.
هنر
هنرمند تراوش ذهنیت او ست .
این
ذهنیت از عینیت طبقاتی او سرچشمه می گیرد.
·
درست است.
·
هر کاری در دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت
انجام می یابد.
·
آثار هنری هم به همین سان.
·
تعیین کننده اما در تئوری شناخت، اوبژکت
شناخت است که بکمک ارگان های حسی در آئینه
ضمیر هنرمند انعکاس می یابد.
·
مغز آدمی که چشمه اندیشه نیست.
·
مغز آدمی ارگان تفکر است:
·
مغز سیگنال های دریافته از طریق
حواس را حلاجی می کند.
·
ذهنیت هنرمند چیزی جز عینیت انعکاس
یافته نیست که دوباره جامه کلامی، تندیسی و غیره می پوشد:
·
از عالم مادی برخاسته به عالم مادی
برمی گردد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر