۱۳۹۲ آذر ۱۳, چهارشنبه

سیری در گلستان سعدی (96)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت هشتم
(گلستان با ب اول، ص 28) 
تحلیلی از شین میم شین

·        هرمز را گفتند:
·        «وزیران پدر را چه خطا دیدی، که بند فرمودی؟»

·        گفت:
·        «خطائی معلوم نکردم، که موجب حبس باشد و لیکن دیدم که مهابت من، در دل ایشان بیکران است و بر عهد من اعتماد کلی ندارند، ترسیدم.
·        از بیم گزند خویش، که آهنگ هلاک من کنند.
·        پس قول حکما را کار بستم که گفته اند:

·        از آن، کز تو ترسد، بترس، ای حکیم
·        وگر با چون او صد،  برآئی به جنگ

·        از آن، مار بر پای راعی زند
·        که ترسد سرش را بکوبد به سنگ.» 
پایان

1
هرمز را گفتند:
«وزیران پدر را چه خطا دیدی، که بند فرمودی؟»
 گفت:
«خطائی معلوم نکردم، که موجب حبس باشد و لیکن دیدم که مهابت من، در دل ایشان بیکران است.

·        معنی تحت اللفظی:
·        از هرمز پرسیدند:
·        «چرا وزرای پدر را به زندان افکنده ای؟»
·        گفت:
·        «دلیل زندانی کردن آنها ترس مفرط شان از من بوده است.»

·        سعدی در این پرسش و پاسخ ساده با تردستی ستایش انگیزی از روانشناسی حاکم بر جامعه فئودالی پرده برمی دارد:
·        شاهزاده فرمان بازداشت و حبس وزرای پدر را صادر می کند، صرفا به دلیل ترس و هراس مفرط آنها از او.
·        دیالک تیک فراز و فرود در جهنم جامعه فئودالی سست ترین دیالک تیک ها ست:
·        سوء ظنی کوچک از قطبی همان و نابودسازی قطب دیگر همان.

·        چنین جهنمی نه جامعه بلکه بیغوله ددان درنده است:
·        پشت کردن ددی به ددی دیگر همان و دریده گشتن او در طرفة العینی همان. 

2
«و لیکن دیدم که مهابت من، در دل ایشان بیکران است.
و بر عهد من اعتماد کلی ندارند، ترسیدم.»

·        معنی تحت اللفظی:
·        « دیدم که ترس شان از من مفرط است و بر عهدی که من با آنها بسته ام، اعتمادی ندارند.
·        بنابرین ترسیدم.»

·        دیالک تیک ترس همین است:
·        علیرغم اینکه عهد و پیمانی میان فراز و فرود بسته شده، با این حال، هراس هر دو از یکدیگر غول آسا ست.
·        آنچه سعدی در این حکایت مختصر و موجز تبیین می دارد، خاص ایران و شرق نیست.
·        نظامات فئودالی در سراسر جهان به همین سان بوده اند.

·        فیلم هائی که در این زمینه ساخته شده، همه بدون استثناء دلالت بر همین دارند که شیخ شیراز تصویر می کند.
·        دربار یعنی عالی ترین ارگان سیاسی طبقه حاکمه نا امن تر از دخمه های دهقانی و یا حتی بیغوله های رهزنان است.
·        یکی از دلایل اصلی توقف مهیب توسعه نیروهای مولده در قرون وسطی همین پدیده بوده است.

·        اما منظور از عهد و پیمان چیست؟

3
و بر عهد من اعتماد کلی ندارند

·        عهد و پیمان دیر آشنا ترین مقوله در ادبیات فارسی و در افواه عمومی است.
·        این مقوله باید مستقلا مورد بررسی قرار گیرد.

·        سعدی در این حکم، دیالک تیک عهد و وفا را در درون هیئت حاکمه جامعه فئودالی ـ بنده داری مطرح می سازد و ضمنا بی اعتبار اعلام می کند.

·        سعدی ضمنا دیالک تیک استثناء و قاعده را به شکل دیالک تیک هراس بسط و تعمیم می دهد.
·        هدف سعدی در این حکایت، بررسی روابط میانطبقه ای در هیئت و طبقه حاکمه است.

·        طبقه استثمارگر و ستم پیشه نمی تواند خودستیز نباشد.
·        طبقه گیرنده و خورنده، طبقه پایمال کننده حقوق دیگران نمی تواند به هم طبقه ای های خود ستم نکند.
·        شیوه ستمگری و حق کشی با شیر مادر در ضمیر این طبقه جاری می شود و به قاعده و قانونی طبقاتی مبدل می گردد.
·        شالوده روابط طبقات استثمارگر با دیگران بر سوء ظن، عداوت، بی اعتمادی، هراس و احساس خطر مدام استوار می شود.
4
·        هرمز، وزیران پدر را به زندان می اندازد، چون به عهد او اعتماد نمی کنند و از او هراس دارند.
·        مفهوم «هراس از هراس دیگران» واقعا شنیدنی است.

·        حتی سعدی در سراسر گلستان، نمی تواند راه حل و رهنمودی برای رفتار با پادشاهان، این انسانواره های خردستیز خودکامه و خودخواه ارائه دهد.
·        اگر از آنها هراس داشته باشی، به دلیل هراس از هراس تو راهی زندانت می کنند و اگر دلیر و نترس باشی، به جرم دلاوری و گردنفرازی گردنت را می زنند.

5
·        نظام طبقاتی، نظامی ماهیتا انسان ستیز است.
·        در این نظام هیچکس نمی تواند آسوده خاطر سر بر بالین بگذارد.
·        خطر همیشه بطور بالقوه، مثل شمشیری بالای سر هرکسی، از شاه تا گدا، آویخته است و به فرصتی مناسب می تواند فرود آید و بالفعل شود.

·        برای رهائی واقعی و گذار به جامعه واقعی انسانی، برای زندگی سعادتمندانه راهی جز خاتمه دادن به جهنم جامعه طبقاتی وجود ندارد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر