سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
پویندگان
تحلیلی
از شین میم شین
مادر!
بگو که در تک این خانه خراب
گل های آتشین
در باغ دامن تو، چه سان رشد می کنند ؟
این خواهر و برادر من آیا
شیر از کدام ماده پلنگی گرفته اند؟
·
معنی تحت اللفظی:
·
مادر، در اعماق این کشور مخروبه، گل های آتشین چگونه در
دامن تو رشد می کنند؟
·
این خواهر و برادر من را کدامین پلنگ ماده شیر داده بود؟
1
·
منظور سیاوش از مفهوم «در تک این خانه خراب» چیست؟
·
سیاوش اگر برداشت ما از این مفهوم درست باشد، فکر می کند
که آوانتوریست های چپ از میان زحمتکشان، یعنی از اعماق جامعه برخاسته اند.
·
اگرچه تک و توک فرزندان زحمتکشان هم به این دار و دسته
ها می پیوندند، ولی بود و نبود آنها تغییری در ماهیت طبقاتی ضد پرولتری و در
بهترین حالت، غیر پرولتری آوانتوریسم چپ نمی دهد.
·
همین آوانتوریسم بوده که لنین را به گلوله می بندد و
پرولتاریا را از رهبری داهی محروم می سازد.
·
آوانتوریسم چپ فقط بظاهر سرخ است.
·
گل های آتشین فقط بظاهر آتشین اند.
·
ولی سؤال این است که چرا سیاوش به شناخت این جریانات
نایل نیامده است؟
2
این خواهر و برادر من آیا
شیر از کدام ماده پلنگی گرفته اند؟
·
سیاوش با این بیت تهور و بی باکی کذائی آوانتوریست های جوان
را مورد تأکید قرار می دهد.
·
سیاوش احتمالا با تاریخ آنارشیسم و نیهلیسم و با فلسفه
بورژوائی واپسین آشنائی چندانی نداشته است.
·
چون نمایندگان آنارشیسم و نیهلیسم هم همین «تهور»
آوانتوریست های وطنی را داشته اند و در فلسفه بورژوائی واپسین نیز همین ایدئولوژی
نمایندگی می شود.
3
ماکس اشتیرنر (1806 ـ
1856)
فیلسوف و ژورنالیست آلمانی
از فلاسفه بورژوائی
واپسین
·
دفاع پیگیر و پر شور اعضای طبقات مرفه و جلال آل احمد و
شاملو و شفیعی و از چریکیسم به دلیل تعلقات طبقاتی آنها به طبقات واپسین بوده است.
·
برای درک اشعار شاملو باید با فلسفه بورژوائی واپسین آشنا
شد.
·
آنگاه می توان دید که چه تشابهات شگفت انگیزی میان ماکس
اشتیرنر و شاملو وجود دارد.
4
·
سیاوش در شعر قبلی هم فدائیان
سیاهکل را «آتشین شقایق پر پر» نامیده بود
و اکنون «گل های آتشین» می نامد و ضمنا تهور و
بی باکی فدائیان را برجسته می کند.
·
رد پای حکیم سرخ طوس در همین بند شعر بوضوح به چشم می
خورد و جهان بینی او نیز:
·
سیاوش هم به پیروی از حکیم طوس، علت تهور قهرمانان را در
شیری می جوید که در ایام شیرخوارگی نوشیده اند.
·
البته سیاوش به اساطیری خرافی از این دست، کمترین باوری
ندارد.
·
ما هنوز مارکسیست ـ لنینیست تر از سیاوش کسی در کشور
سراغ نداریم.
پیش از طلوع طالع
امشب ستارگان به بستر خون خسته خفته اند
بیدار باش را
در کوچه های دور
در شاهراه خلق به آوا درآورید!
دلخستگان به بستر خون تازه خفته اند
·
معنی تحت اللفظی:
·
امشب، قبل از طلوع ستاره بخت ستارگان مجروح در بستر خون
خفته اند.
·
طبل بیدارباش را در کوچه های دور، در شاهراه خلق به صدا
در آورید.
·
اینجا دلخستگان خونین کفن تازه به خواب رفته اند.
1
·
سیاوش اکنون فدائیان خلق را به ستاره تشبیه می کند که در بستر
خون، خسته و مجروح خفته اند.
·
این اندیشه را سیاوش در بیت معروفی بر زبان رانده است:
هر شب ستاره ای به زمین می کشند و باز
این آسمان غمزده غرق ستاره ها ست!
·
ستاره در قاموس شاعر توده ها سمبل امید است.
2
·
سیاوش ضمنا رساندن خبر دهشت ناک را به گوش خلق رهنمود می
دهد.
3
·
شعر پویندگان مرثیه ای است در سوگ فدائیان.
·
سیاوش اما نه مرثیه سرا، بلکه حماسه سرا ست.
·
از این رو ست که او از مرگ رزمندگان
گمراه بی امید دشنه می سازد، دشنه ای معنوی، دشنه ای از شعر می سازد.
·
می توان گفت که سیاوش مقاومت مادی را زره اندیشه می
پوشاند، اندیشه ای پوشیده در شولای شعر.
4
·
سیاوش همیشه و همه جا نبرد رزمنده به خون خفته را بطرزی
دیگر ادامه می دهد.
·
روح سلحشور به خاک افتاده ـ به جادوی شعر ـ کالبد مادی
را ترک می گوید، تا زره معنوی در بر کند و به روح دشمن بلحاظ مادی پیروزمند، یورش
برد:
·
دیالک تیک مادی و معنوی همین است.
·
گذار متعالی ماده به روح ـ به قول هگل ـ همین است.
·
سیاوش ما را در این جور شعرها یاد ویلیام شکسپیر می اندازد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر