۱۳۹۲ آذر ۲۷, چهارشنبه

چاله ها و چالش ها (407)


از بحران سرمایه داری تا احیای مارکسیزم
مصاحبۀ«  نبرد کارگر» با مازیار رازی
مترجمین: آرمان پویان، کیومرث عادل و نازنین صالحی
سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de

رهگذر
مصاحبه با مازیار رازی ظاهرا به زبان انگلیسی صورت گرفته است.

1
·        اولا مارکسیسم علم است.
·        چیزی از جنس فیزیک و شیمی و بیولوژی است.

2
·        به همین دلیل، از بحران علم دم زدن در بهترین  حالت ساده لوحانه است.

3
·        ثانیا فرمولبندی سوبژکتیف و دلبخواهی مفهوم کذائی «احیاء» (زنده کردن)  فقط در صورتی معنامند خواهد بود که بحران هر سیستم را مساوی با مرگ آن سیستم قلمداد کنیم.

4


·        علم که نمی میرد تا بعضی ها آستین بالا زنند، از گور بدر کشند و با دم مسیحائی دوباره زنده اش سازند.

5
·        علم موسوم به مارکسیسم ـ لنینیسم را باید اولا آموخت و بعد آموزش داد.

6
·        پیش شرط درک مارکسیسم ـ لنینیسم داشتن خاستگاه و یا پایگاه توده ای و کارگری است. 
  
جهانگیر سخنور
دوست گرامی رهگذر
اولا- متاسفانه تعریف شما از کلمه «احیا» درست نیست.
این کلمه به مفهوم «زنده کردن» نیست! کلمه احیا (به انگلیسی REVIVAL) به مفهوم «احیا»، «تقوبت»، «تجدید» و «استقرار مجدد» در دیکشنری گوگل ترجمه شده است.
چیزی که مرده باشد قابل احیا نیست! آنرا باید دفن کرد!
ثانیا- اگر به مدت صد سال مثلا علم طب را عده ای جادوگر متکی به خرافات و تحریف به جای «علم طب» جا زده باشند آیا به جا نیست که معتقدان به علم واقعی طب این تحریفات و دروغ های این جادوگران را «احیا» کنند و حق مطلب را بیان کنند؟
مارکسیزم یک علم است. اما علمی است که توسط علوم مارکسیست- لنینیست مسکو به دست استالین دستخوش تحریف شد و نتیجه آن شکست دهها انقلاب کارگری شد. امروز به جایی رسیده است که این تحریفات منجر به بی اعتباری سوسیالیزم در سطح جهانی شده است.
شما چه ایرادی به این موضوع دارید که افرادی می خواهند این علم را «احیا» یا «باز سازی» یا «باز تعریف» یا «تقویت» یا «استقرار مجدد» کنند؟

رهگذر

·        من کامنت جهانگیر سخنور را نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنم تا از موضوع خارج نشوم:

1
اولا- متاسفانه تعریف شما از کلمه «احیا» درست نیست.
این کلمه به مفهوم «زنده کردن» نیست!

·        احیا در فرهنگ لغات دهخدا و واژگان فارسی به معنی زنده کردن آمده است:
·        کاری که حضرت عیسی در ادبیات مذهبی انجام داده است و قدیسان معاصر نیز هر از گاهی انجام می دهند.

2
کلمه احیا (به انگلیسی REVIVAL) ) به مفهوم «احیا» ، «تقوبت»، «تجدید» و «استقرار مجدد» در دیکشنری گوگل ترجمه شده است.

·        جل الخالق
·        مازیار رازی مگر فارسی بلد نیست؟

·        چرا به جای اتلاف نیرو از سوی سه نفر مترجم، خودش مصاحبه خود را به فارسی عرضه نمی کند، تا جهانگیر برای واژه  احیا معانی دلبخواهی اختراع نکند؟

·        ضمنا جهانگیر عزیز که قصد عوامفریبی ندارند:
·        احیا را معنی می کنند و یا «ری وایول»  را؟

·        این واژه های ذکر شده از سوی ایشان معانی بکلی متفاوت و حتی متضادی دارند.
·        مثلا تفاوت احیای مارکسیسم با تقویت مارکسیسم از زمین تا کهکشان است.

3
 چیزی که مرده باشد قابل احیا نیست!

آنرا باید دفن کرد.



·        اتفاقا چیزی که مرده است، قابل احیا ست.


مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید
حافظ

·        دم مسیحا در ادبیات مذهبی همین تأثیر را دارد:
·        جان دوباره بخشیدن به جسم بی جان.

4
اگر به مدت صد سال مثلا علم طب را عده ای جادوگر متکی به خرافات و تحریف به جای «علم طب» جا زده باشند آیا به جا نیست که معتقدان به علم واقعی طب این تحریفات و دروغ های این جادوگران را «احیا» کنند و حق مطلب را بیان کنند؟

·        اسطوره سازی و کلی بافی در بحث شروع شد.
·        این جور بحث کردن ها فقط به درد عوامفریبی می خورند و نه به درد کشف حقیقت عینی.

·        در همین مجله هفته سال ها ست که بزحمتی توانفرسا «علم طب» از سوی اطبای بی اعتنا به نام و عربده و عنوان، تهیه، ترجمه و منتشر می شوند.
·        کمتر کسی می تواند کمترین علاقه به علم «طب» داشته باشد و از این حقیقت امر غافل باشد.

5
مارکسیسم یک علم است.
اما علمی است که توسط علوم مارکسیست- لنینیست مسکو به دست استالین دستخوش تحریف شد و نتیجه آن شکست دهها انقلاب کارگری شد.

·        جهانگیر عزیز بهتر است کلاه خود را قاضی کنند و همین فرمولبندی تق و لق و بی قواره و فاقد انسجام معنوی و منطقی خود را دوباره بخوانند:

6
·        علوم مارکسیستی ـ لنینیستی مسکو!

·        این مفهوم به چه معنی است؟

·        این به معنی طبقه بندی علوم بر اساس معیار جغرافیائی است.
·        برابر است با طبقه بندی مثلا فیزیک به فیزیک قزوین و اردبیل و زنجان و نیویورک و برلین

7
·        علوم مارکسیستی ـ لنینیستی مسکو بدست استالین تحریف شده!

·        بی اعتنا به نادرستی و عدم دقت در این ادعا، سؤالات زیر مطرح می شوند:

8
·        تحریف علوم (؟) مارکسیستی ـ لنینیستی مشخصا به چه معنی است؟

9
·        چرا علم یکپارچه مارکسیسم ـ لنینیسم ناگهان تکثیر می شود و به علوم مارکسیستی ـ لنینیستی استحاله می یابد؟
·        جهانگیر عزیز اجازه می دهند که کسی از علوم شیمی سخن بگوید و یا از علوم طب؟

10
  اما علمی است که توسط علوم مارکسیست- لنینیست مسکو به دست استالین دستخوش تحریف شد و نتیجه آن شکست دهها انقلاب کارگری شد.

·        احیاگران مارکسیسم ـ لنینیسم در این حکم خویش کدام جهان بینی و کدام موضعگیری معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت)  را نمایندگی می کنند؟
·        تحریف علوم مارکسیستی ـ لنینیستی بدست استالینی به عنوان دلیل شکست انقلابات کارگری قلمداد می شود:

11

·        این بدان معنی است که مسیح مارکسیسم ـ لنینیسم بلحاظ جهان بینی کمترین فرقی با عیسی مسیح ندارد:
·        یعنی از سر تا پا ایدئالیست است:
·        روح را بر ماده، شعور را بر وجود مقدم می داند.

12
·        ضمنا دیالک تیک پراتیک و تئوری را در سنت عیسی مسیح، وارونه می کند و نقش تعیین کننده از آن تئوری می داند.
·        به زبان عوام:
·        حرف در دیالک تیک عمل و حرف، نقش تعیین کننده به عهده می گیرد.
·        سرنوشت انقلاب نه در میدان زورآزمائی مادی طبقات اجتماعی، بلکه در شعور آنها رقم می خورد.

13
·        اگرچه تئوری برای پراتیک چراغ رهنما ست، ولی تعیین کننده شکست و یا پیروزی زورآزمائی های طبقاتی در تحلیل نهائی پراتیک (عمل) است.
·        به عنوان مثال، شکست کمون پاریس و یا انقلاب سوسیالیستی آلمان را نمی توان به دلیل تحریف کذائی توجیه کرد.
·        چون استالین در زمان کمون پاریس هنوز زاده نشده بود و در مورد دوم کاره ای نبود.

14
·        شکست کمون پاریس قبل از اینکه علت نظری داشته باشد، به دلیل سنگینی تناسب قوا به نفع ارتجاع صورت می گیرد.
·        می توان بسان مارکس و انگلس از شکست کمون پاریس به کشف تز موسوم به «دیکتاتوری پرولتاریا» رسید، ولی معلوم نیست که اگر کمونارها دیکتاتوری طبقه را بر قرار می کردند، حتما پیروز می شدند.
·        «سرنوشت» انقلابات در میادین عملی (رزم های طبقاتی)  تعیین می شود و نه در میادین نظری.

15
·        مطلق کردن قطب تئوری در دیالک تیک پراتیک و تئوری علاوه بر اینکه بر جهان بینی ایدئالیستی احیاگران مارکسیسم کذائی دلالت دارد، ضمنا بر سوبژکتیویسم معرفتی حضرات دلالت دارد.
·        سوبژکتیویسم معرفتی ئی که حضرت شوپنهاور و نیچه و اکثریت قریب به اتفاق فلاسفه فلسفه بورژوائی واپسین نمایندگی می کنند.

16
امروز به جایی رسیده است که این تحریفات منجر به بی اعتباری سوسیالیسم در سطح جهانی شده است.

·        تحریفات کذائی و مجهول منجر به «بی اعتباری سوسیالیسم» شده و یا ترفندهای عملی و ایدئولوژیکی سنجیده (عقب نشینی های موضعی و تاکتیکی) طبقه حاکمه؟
·        مثلا شست و شوی لحظه به لحظه مردم و جایگزینی فرم سرمایه داری سابق با سیستم موسوم به اقتصاد بازار اجتماعی و غیره؟

17
·        تحریفات کذائی و مجهول منجر به «بی اعتباری سوسیالیسم» شده و یا تخریب ایدئولوژیکی رادیکال و برنامه ریزی شده ی بشریت در مقیاس جهانی و شکست اردوگاه سوسیالیستی؟

18
·        از جهانگیر بی خبر از جهان چه پنهان که تحریف اصلی و اساسی مارکسیسم ـ لنینیسم نه از سوی «علوم مارکسیستی ـ لنینیستی مسکو بدست استالین»، بلکه از سوی دهها هزار فیلسوف و پروفسور و تئوریسین امپریالیستی صورت گرفته و صورت می گیرد.

·        این روند و روال در مجله هفته و دایرة المعارف روشنگری در مبحثی موسوم به   دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین مورد بحث قرار می گیرد.

19
 شما چه ایرادی به این موضوع دارید 
که افرادی می خواهند این علم را «احیا» یا «باز سازی» یا «باز تعریف» یا «تقویت» یا «استقرار مجدد» کنند؟

·        رهگذران که کاره ای نیستند.
·       آنها نظری به سرتیتری داده اند و گذشته اند.
·        آنها کسی نیستند که ایرادی به کسی بگیرند.

·        انتقاد ـ چه انتقاد از خود و چه انتقاد اجتماعی ـ از سر خصومت و کین توزی که نیست.
·        از سر احساس مسئولیت اجتماعی و یا طبقاتی است.

·        سگ گله که با گرگان درنده دشمنی ندارد.
·        سگ گله اتفاقا خود نیز روزی گرگی بوده است.
·        بعد به هر دلیلی تغییر پایگاه طبقاتی داده و در خدمت گله گوسفندان بی دفاع قرار گرفته است. 

پایان

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    شست و شوی مردم باید
    شست و شوی مغزی مردم باشد.
    با پوزش

    پاسخحذف