۱۳۹۲ آذر ۱۶, شنبه

سیری در نظرات رسول آذرنوش (2)

 
نقد مبانی برنامه اکثریت
کدام چپ؟ کدام سوسیالیسم؟
رسول آذرنوش
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com     
مسعود بهبودی
  
سازمان فداییان خلق ایران ( اکثریت) به عنوان یک سازمان چپ وسوسیالیست ، کدام چپ ، کدام سوسیالیسم و چه مدلی از جامعه را به عنوان هدف نهایی در برنامه خود قرار داده است؟
(رسول آذرنوش)  

·        رسول آذرنوش در این پژوهش خویش محتوای این سؤال را مورد بررسی عینی و علمی قرار می دهد که فی نفسه ستایش انگیز است.
·        ما ترجیح می دهیم، مفهوم به مفهوم و حکم به حکم نظرات ایشان را دنبال کنیم، حتی المقدور مورد تأمل قرار دهیم و ضمن آموزش از دانش و اسلوب فکری ایشان اگر ایرادی نسبت بدان داشتیم، بر زبان رانیم تا نظرات ما هم به محک خواننده بخورند.

1
سازمان فداییان خلق ایران ( اکثریت) به عنوان یک سازمان چپ وسوسیالیست

·        سازمان فدائیان خلق بطور کلی را بنظر ما نمی توان به هیچ ترفندی سازمان سوسیالیستی قلمداد کرد.
·        مگر اینکه منظور از «سازمان سوسیالیستی» همان باشد که احزاب سوسیالیست، سوسیال ـ دموکرات هستند، یعنی احزاب کارگری به نام و بورژوائی به ماهیت هستند.
·  ما به هزاران دلیل به این نتیجه می رسیم که این احزاب  مفاهیم «کارگر»، «سوسیالیسم» و «دموکراسی» را از محتوای واقعی خالی کرده اند و با محتوای بورژوائی پر کرده اند.
·        ماهیت و باطنی سیاه دارند با نمود و ظاهری صورتی.
·        بهترین وسیله برای عوام فریبی توده های مولد و زحمتکش اند.
·        نه کمتر و نه بیشتر.  

2
سرمایه داری و سوسیالیسم در برنامه اکثریت
در بخش اول برنامه اکثریت تحت عنوان سیما،ارزش های پایه ای و نگاه سازمان آمده است:
« سازمان ما... برای تامین شرایط زندگی مناسب با کرامت انسانی برای همه شهروندان ایران و فراهم آمدن شرایط گذار تدریجی از سرمایه داری به سوسیالیسم دموکراتیک مبارزه می کند.
برابری و به طور مشخص عدالت اجتماعی، شاخص ترین ارزش نیروی چپ به حساب می آید.
در این راستا ست که ما بر توزیع دموکراتیک و عادلانه قدرت ، ثروت ، فرصت ها و اطلاعات ، تامین مسکن ، خدمات درمانی و آموزش رایگان برای همه پای می فشاریم.
مالکیت دولتی بر بخش های اساسی اقتصادی و خدماتی ، تنظیم سیستم مالیاتی مناسب از ابزار های پایه ای برای کنترل سرمایه و باز توزیع ثروت به حساب می آید.»

3
اینجاهم گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم دموکراتیک مطرح شده و هم صحبت از کنترل سرمایه در میان است.
آنهم از طریق مالکیت دولتی و سیستم مالیاتی مناسب.
این بدان معنا ست که سوسیالیسم دموکراتیک از دیدگاه سازمان اکثریت چیزی جز سرمایه داری کنترل شده نیست.
این نه آلترناتیوی در برابر سیستم سرمایه داری، بلکه صرفا شکل معینی از آن محسوب می گردد.
  بنابراین دادن عنوان سوسیالیسم دموکراتیک به آن از اعتبار ساقط است.

·        ما در بخش آغازین این هماندیشی راجع به این مسئله ابراز نظر کرده ایم.
·        ولی حق بی کمترین تردید، با رسول آذرنوش است:

3

·     سازمان فدائیان خلق نه طرفدار سوسیالیسم، بلکه بسان حزب چپها در آلمان بظاهر و در حرف، طرفدار سرمایه داری اهلی خیالی است تا ضمن حفظ، توجیه و تحکیم مناسبات تولیدی سرمایه داری، طبقه کارگر ایران را به دنبال نخود سیاه بفرستد و زیر پای حزب توده را خالی کند و در بهترین حالت زهرا واگنکنشتی از آن پدید آورد و به عنوان نماینده نمودین طبقه کارگر و کمونیسم تحمل کند و به پیروی صوری از بیسکی مرحوم ـ رهبر سابق پی دی اس ـ بادی در غبغب اندازد و بگوید:
·        «نگران زهرا نباشید.
·        از عهده او برمی آییم.»  
4

·        البته سرمایه داری انحصاری آلمان هم در کنترل، تطمیع و تخریب محترمانه زهرا بیکار نمی نشیند:
·        هر از گاهی زهرا را به نمایش (شوی) تلویزیونی ئی دعوت می کند و ضمن برجسته کردن جنبه های زنانه سکی و خوشایند و اعضای معینی از او، کلاه برداری دوست پسرش را پیراهن عثمان می کند و چند هزار دلاری هم به حسابش می ریزد تا بخورد و مسموم شود و قید ایدئال و آرمان را بزند. 

5
شایان توجه است که مالکیت اجتماعی از ادبیات و گفتمان سازمان اکثریت بطور کلی حذف شده و جای خود را به مالکیت دولتی، به عنوان عامل کنترل کننده سرمایه، داده است.
 مفاهیم « مالکیت اجتماعی» و «مالکیت دولتی» دو مفهوم مترادف بشمار نمی آیند.
این درست است که از لحاظ حقوقی مالکیت اجتماعی شکلی از مالکیت دولتی است، اما هر مالکیت دولتی یک مالکیت اجتماعی نیست.

·        ضمن تأیید نظر رسول آذرنوش باید به اشتباهی در طبقه بندی ایشان اشاره کرد:
·        ایشان مالکیت دولتی را عامتر از مالکیت اجتماعی تلقی می کنند.

·        شاید به این دلیل که مالکیت دولتی در فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی متفاوت (مثلا سرمایه داری و سوسیالیسم) می تواند وجود داشته باشد.
·        در حالیکه مالکیت اجتماعی خاص فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سوسیالیستی است. 

·        بنظر ما مالکیت اجتماعی عامتر از مالکیت دولتی است:
·        مالکیت دولتی یکی از فرم های متعدد مالکیت اجتماعی است و نه برعکس.
·        یعنی نه بدانسان که رسول آذرنوش تصور می کنند.

6

·        به قول حریفی:
·        «شرط اول سوسیالیسم عبارت خواهد بود، از تغییر مناسبات تولیدی، از طریق تغییر فرم مالکیت بر وسایل تولید.
·        این یک اصل تاریخی و منطقی است، که بنا بر قانون دیالک تیکی نفی نفی صورت می گیرد:
·        هر پدیده، همیشه، نه به یک پدیدهً تصادفی، بلکه به یک پدیدهً ضد خود بدل می شود. (هگل)

·        ضد مالکیت خصوصی بر وسایل تولید، چیزی جز مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید نیست.
·        کدام شکل مالکیت اجتماعی؟
·        این دیگر به شرایط مشخص جامعه وابسته خواهد بود.
·         
·        اکنون قوانین حاکم برمناسبات تولیدی سرمایه داری، نه تنها تعیین کنندهً مستقیم جو تولیدی اند، بلکه در تمام فرم های بروز آن و درمجموعهً زندگی مردم نفوذ می کنند.
·        همه چیز، از امور آموزشی تا بهداشتی، از روابط خانوادگی تا گذراندن ایام فراغت، از مسائل مربوط به مسکن تا حمل و نقل، از هنر تا ورزش، همه و همه خصلت کالا به خود می گیرند.
·        اشیاء و مناسبات، کیفیت خاص خود را از دست می دهند و کالا می شوند.
·        آزادی انسانی در جامعهً کمونیستی، بمعنی رهایی او از قوانین کور بازار کالا خواهد بود.
·        مارکس و انگلس هم بدان اشاره کرده اند.
·        ولی گام های مشخص در راه رهایی، به شرایط تاریخی مشخص هر کشور وابسته خواهد بود.
·        بنابرین، توصیف شتابزده و انقلابی مآبانهً جامعه ای که انقلاب سوسیالیستی در پی ایجادش است، غیرممکن خواهد بود.
·        شاید مدعیانی به سرزنش مان بپردازند و بگویند که شما سنگ بزرگ برمی دارید، بزرگتر از آنچه مؤلفین «مانیفست» برداشته اند.
·        مارکس و انگلس آگاهانه نسخهً از پیش آماده ای برای شکل زندگی و سازمان جامعه در جامعهً کمونیستی ارائه نداده اند.
·        آنها به اشاره بر شرایط عام اکتفا کرده اند که بعد از لغو مناسبات تولیدی سرمایه داری، برای گام نهادن در پلهً جدید تاریخ بشری لازم خواهد بود :
·        لغو مالکیت خصوصی بر وسایل تولید جامعه و به برکت آن، از بین بردن تفاوت های طبقاتی در جامعه.

7
·        پاسخ به این سؤال که این گذار در جزئیاتش چگونه عملی خواهد شد، به تحلیل شرایط تاریخی مشخص جامعه وابسته خواهد بود.
·        اینکه سوسیالیسم کجا و در چه مرحلهً فروپاشی سرمایه داری و با چه درجهً توسعه نیروهای مولده، با اتکا بر کدام سنن انقلابی و علیه کدام نیروهای ضدانقلابی پی ریزی و تحکیم می شود، چهرهً واقعی ساختمان آن را تعیین خواهد کرد و تحقق ساختمان جامعهً سوسیالیستی، وظیفهً کسانی خواهد بود که در مرحلهً تغییر فرماسیون اجتماعی زندگی و عمل می کنند.

·        بنا بر «مانیفست حزب کمونیست»، گام اول عبارت خواهد بود از «ارتقای پرولتاریا به درجهً طبقهً حاکمه و مبارزه برای احراز دموکراسی».
·        « پرولتاریا قدرت سیاسی خود را بکار خواهد گرفت، برای  خلع ید از بورژوازی و تمرکز سرمایه و ابزار تولید در دست دولت پرولتاریای سازمان یافته، بمثابه طبقهً حاکمه و تکامل حتی الامکان سریع نیروهای مولده.» (مانیفست)

·        سخن، ساده، بی پرده و روشن است.
·        استراتژی، پیشاپیش ترسیم شده است :
·        تسخیر قدرت دولتی، تغییر ماهیت دولت، استفاده از قدرت دولتی، برای تغییر فرم مالکیت، بالا بردن میزان تولید و بدین طریق، تدارک زمینهً مادی لازم، برای انجام وظایف سوسیالیستی و گذار گام به گام به فرم های جدید مالکیت اجتماعی

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر