سرچشمه :
صفحه فیسبوک مسعود
زباله دانِ جهانی!
اثر چارلز بوکوفسکی
ترجمه ی علی عابدی
باد می آید امشب
بادی سرد
و من نگران بی خانمان های این حوالی ام.
کاش دست کم چیزی برای نوشیدن داشته باشند
که کرختشان کند!
فقط وقتی بی خانمان شده باشی می فهمی
که هر چیزی صاحبی دارد
و درها بسته اند.
دموکراسی یعنی این!
یعنی همه سعی می کنند صاحب چیزی شوند
آن چیز را با چنگ و دندان نگه دارند
و اگر می توانند چیزی به آن بیافزایند.
دیکتاتوری هم دقیقاً همین گونه ست!
چه فرق می کند؟!
یکی شان برده ات می کند،
آن دیگری نابودت می کند.
ما فقط درست در جریان نیستیم
وگرنه باد سرد
همه جا باد سرد است!
فرقی نمی کند کجا.
پایاناثر چارلز بوکوفسکی
ترجمه ی علی عابدی
باد می آید امشب
بادی سرد
و من نگران بی خانمان های این حوالی ام.
کاش دست کم چیزی برای نوشیدن داشته باشند
که کرختشان کند!
فقط وقتی بی خانمان شده باشی می فهمی
که هر چیزی صاحبی دارد
و درها بسته اند.
دموکراسی یعنی این!
یعنی همه سعی می کنند صاحب چیزی شوند
آن چیز را با چنگ و دندان نگه دارند
و اگر می توانند چیزی به آن بیافزایند.
دیکتاتوری هم دقیقاً همین گونه ست!
چه فرق می کند؟!
یکی شان برده ات می کند،
آن دیگری نابودت می کند.
ما فقط درست در جریان نیستیم
وگرنه باد سرد
همه جا باد سرد است!
فرقی نمی کند کجا.
میم حجری
·
چرا.
·
خیلی هم فرق می کند.
·
اگر خواستی، از دیکتاتوری زده ها، از دیکتاتوری تجربه
کرده ها بپرس.
·
چون اولا «قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.» (سعدی)
· ثانیا بدترین دموکراسی از بهترین دیکتاتوری صدها بار بهتر است. (لنین)
·
چون برای تغییر اولی باید شطی از بهترین خون ها فدا شود
تا راه رسیدن به دومی باز شود و تلاشی دیگر با شطی دیگر از بهترین خون ها برای
گذار از دموکراسی فرمال (صوری) به دموکراسی محتوائی (ماهوی، توده ای) آغاز گردد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر