سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
·
برخاست از برابرم و راست ایستاد
·
دلگیر و ملتهب
·
لختی چو دود و شعله به آئینه تکیه داد
·
دیگر بر او فضای تنی خسته تنگ بود
·
من سنگ سخت بودم و او آب و رنگ بود
·
بگذشت از میان اتاقم شتابناک
·
بی سایه ای به خاک
·
در آستان در
·
یک لحظه ایستاد و نگاه نوازشش
·
روی کتاب های من و شعرهای من
·
بر روی میز و قالی و گلدان و پرده ها
·
افسرده پرسه زد
·
آنگاه بی صدا
·
از پله ها گذشت و ز دالان عبور کرد
·
صد شمع و صد چراغ از این خانه دور کرد
·
سر کردم از دریچه و در کوچه دیدمش
· ـ انبان یادهای من افکنده روی دوش ـ
·
می رفت چون نسیمی و بر رهگذار او
·
در شام سرخپوش
·
پاییز، برگ سوخته می ریخت در هوا
·
بستم دریچه را و دل آزرده تر ز پیش
·
تار سپید موی، نهفتم ز آینه
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ویرایش:
پاسخحذفبرخاست از برابرم آرام و ایستاد
ویرایش:
پاسخحذفصد شمع، صد چراغ از این خانه دور کرد
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفاین نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذف