اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
(از قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367)
سرچشمه
راه توده
تحلیلی از شین میم شین
5
سرپیچی های بزرگ و قیام ها در زمان کاوس
الف
سرپیچی پهلوانان از فرمان کاوس
·
کاوس پسر زوطهماسب، سلطنت را
چون مال دنیا از پدر به ارث می برد.
1
·
خود کامه، فزون طلب و سربه هوا ست.
2
·
دوره شاهی او دوره سرپیچی ها و
قیام ها ست.
3
·
کاوس گنج بی رنج بدست آورده و
جهان را زیر پای خویش دیده و آرام نمی گیرد.
·
قصد مازندران می کند.
·
در محیط وحشتی که ایجاد کرده،
کسی نمی تواند حرف راست بگوید.
4
·
بزرگان مجبور می شوند در حضورش
بگویند کهتریم.
·
اما در پشت سر او انجمن می کنند
و به زال پیغام می فرستند که شاه اهریمن شده، باید چاره کرد و ایران زمین را از شر
کاوس خلاص ساخت.
کسی راست پاسخ نیارست کرد
نهانی روان شان پر از باد سرد
به آواز گــفـتـند مـا کـهــتریــــم
زمین جز به فرمان تو نســـپریــم
از آن پس یکی انجمن ســـاختند
ز گــفتـار او دل بـپــرداخــتـنــد
....
یکی چـاره باید کـنون اندریـــن
که این بد بگردد ز ایـران زمین
5
·
طوس می گوید:
·
«چاره کار دست زال است.
·
باید دنبال او فرستاد» و چنین می
کنند.
6
·
فرستاده به نیم روز پیش زال می
رسد و پیغام می دهد که شاه را اهرمن از راه راست بدر کرده و او رنج نیاکان را
فراموش کرده است.
·
اگر دیر کنی او ایران برباد
خواهد داد و همه زحمات تو نیز که برای نجات ایران کشیده ای، برباد خواهد رفت.
7
·
زال با شنیدن این پیام، سخت
برآشفته می شود:
چو بشـنید دستان بپیچید سخت
تنش گشت لرزان بسـان درخـت
همی گفت:
«کاوس خودکامه مـرد
نه گـرم آزموده ز گـیتی نه سـرد»
8
·
زال به سوی کاوس می رود.
·
بزرگان استقبال می کنند.
·
آفرینش می خوانند و به دنبال او
پیش کاوس می روند.
·
زال از زبان همه به کاوس می
گوید:
تو از خون چندین ســـر نامــدار
ز بهر فــزونی درخـتی مــــکار
که بار و بلــندی اش نفــــرین بود
نه آئیـن شـــــاهان پیشـــین بود
9
·
کاوس این اندرزها را نمی شنود.
·
به سوی مازندران می رود.
·
دست به غارت می گشاید که
سرانجام منطقی آن کرد و کار، شکست و فلاکت است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر