اثری از سیاوش کسرائی
شین میم شین
بگذار
یک راز سر به مهر بگویمت آشکار:
«این مهره ی شگرف
معجون مرگدارو و جاندارو ست
میرایی و شکفتگی جاودان در او ست
زهراست زهر، باده لعلش
جز عاشقان پیاله نگیرند از این شراب
بیگاه می کشد
تا هر پگاه بر کشدت همچو آفتاب»
شین میم شین
بگذار
یک راز سر به مهر بگویمت آشکار:
«این مهره ی شگرف
معجون مرگدارو و جاندارو ست
میرایی و شکفتگی جاودان در او ست
زهراست زهر، باده لعلش
جز عاشقان پیاله نگیرند از این شراب
بیگاه می کشد
تا هر پگاه بر کشدت همچو آفتاب»
·
معنی تحت اللفظی:
·
بگذار سر مختومی را با تو در میان نهم:
·
این مهره مخلوطی از زهر و پادزهر است.
·
حاوی حیات و ممات است.
·
باده لعلگونش زهر مهلک است.
·
کسی جز عاشقان از شراب این مهره نمی نوشد.
·
این شراب لعل، نا به هنگام می کشد تا هر سپیده دم بسان
آفتاب به درخشش برانگیزد.
·
سیاوش در این بند شعر به توصیف مهره از دیدی دیگر می
پردازد:
1
این مهره ی شگرف
معجون مرگ دارو و جان دارو ست
معجون مرگ دارو و جان دارو ست
·
مهره سرخ (جهان بینی پرولتاریا) در قاموس حکیم پرولتاریا
دیالک تیک زهر و پادزهر است.
·
چرا و به چه دلیل سیاوش به این نتیجه می رسد؟
2
این مهره ی شگرف
معجون مرگدارو و جاندارو ست
معجون مرگدارو و جاندارو ست
·
مهره سرخ پس از بستن به بازو، ایدئولوژی توده های مولد
پس از نفوذ در روح آدمی به نیرو و انرژی مادی مهیبی بدل می شود:
·
از بنی بشر اوبژکت واره (چیز واره، منجمد و مرده) سوبژکت
(فاعل) جامعه و تاریخ می سازد:
·
به همین دلیل سیاوش مهره را حاوی جاندارو می داند:
·
مهره آدمیت برباد رفته و از یاد رفته را به یاد آدمی می
آورد.
·
بنی بشر مرده را زنده می کند:
·
طبقه «درخود» را به طبقه «برای خود» مبدل می سازد.
·
واقعا هم همین طور است:
·
بنی بشر با از آن خود کردن مارکسیسم ـ لنینیسم به معنی
واقعی کلمه تحول کیفی می یابد.
·
جهان و جامعه و انسان را با دید دیگری می بیند و نسبت به
آن موضع بکلی دیگری می گیرد:
·
به معنی واقعی کلمه زیر و رو می شود.
3
این مهره ی شگرف
معجون مرگ دارو و جان دارو ست
معجون مرگ دارو و جان دارو ست
·
پایان خنثائی، اوبژکت وارگی، چیز وارگی و بی طرفی اما سرآغاز
سوبژکت وارگی، انسان وارگی و جانبداری و نتیجتا درد سر است:
·
کسی که مهره سرخ را به بازو می بندد، کسی که به دفاع از
حقیقت عینی کمر می بندد، لشکریان باطل و دروغ را در هر قدم خویش بر سر راه خویش می
یابد:
·
به قول سیاوش بر دشنه و خنجر آنان هدف می شود، زخم می
زند و زخم برمی دارد.
·
مرگدارو وارگی مهره سرخ به همین دلیل است:
·
از آن خود کردن جهان بینی توده های مولد آغاز دوستی های
اصیل و خصومت های مهیب است:
·
به همین دلیل، مهره سرخ تجسم دیالک تیک حیات و ممات است،
زهر و پادزهر است.
4
میرایی و شکفتگی جاودان در او ست
·
سیاوش در این مصراع هم نظر خود را تصریح می کند و هم
برداشت ما را تصدیق.
·
مهره سرخ حاوی میرائی و شکوفائی است.
·
اما نه شکوفائی لحظه ای، گذرا، بلکه شکوفائی ابدی.
·
اما چرا و به چه دلیل نه شکوفائی لحظه ای، گذرا، بلکه
شکوفائی ابدی؟
5
زهراست زهر، باده لعلش
·
باده ی سرخگون مهره سرخ زهرترین زهرها ست!
·
زهر مهلک است.
·
هم سرمست می کند و هم بیهوش و از خود بی خود.
6
جز عاشقان پیاله نگیرند از این شراب
·
از شراب لعلگون مهره سرخ نه هر کس و ناکس، بلکه عاشقان
پیاله می گیرند.
·
سیاوش بدین طریق شاید برای اولین بار در عرصه ادبیات
میهن دیالک تیک عاشق و معشوق را به شکل دیالک تیک شخصیت و توده، پیشاهنگ و سپاه، ایدئولوگ
و طبقه بسط و تعمیم می دهد:
·
توده های مولد و زحمتکش در قاموس شاعر توده ای، به مقام
معشوقی پرستیدنی ارتقا می یابند و شخصیت های انقلابی و علمی و پیشاهنگان توده ای
به مقام عاشق.
·
حمل مهره سرخ (جهان بینی پرولتاریا) را نخست عاشقان
شیفته توده به عهده می گیرند تا زمینه برای توده ای شدن جهان بینی پرولتاریا هموار
شود و اکثریت اعضای جامعه به مقام حاملین مهره سرخ ارتقا یابند.
7
· این همان ایده و ایدئال برتولت برشت است:
·
« بدبخت جامعه ای که به قهرمان نیاز دارد»:
·
توده باید چنان توسعه یابد که دیالک تیک قهرمان و توده رنگ
بازد.
·
مهره سرخ توده ای شود!
·
جهان بینی پرولتاریا جهانگیر شود.
·
تفکر مفهومی طرز تفکری عام و عمومی شود.
8
بیگاه می کشد
تا هر پگاه بر کشدت همچو آفتاب
تا هر پگاه بر کشدت همچو آفتاب
·
سیاوش در این بیت شعر به سؤال مطروحه از سوی ما جواب می
دهد:
·
«چرا و به چه دلیل نه شکوفائی لحظه ای، گذرا، بلکه شکوفائی ابدی؟»
·
به همین دلیل:
·
مرگ به دلیل حمل مهره سرخ نه مرگی طبیعی و عادی، بلکه
مرگی از طرازی دیگر است:
·
دیالک تیکی از حیات و ممات است.
·
مرگی است که آبستن زندگی است.
·
مماتی حیاتمند است.
·
حیاتی ابدی در بطن مرگ.
·
مرگی که هر پگاه بسان آفتاب از افق یادها سر می زند و
خاطر خستگان را به آشوب می کشد.
·
مرگی قوی تر از هزاران زندگی.
·
مرگی چنان زندگی مند که ارتجاع از گوری برای شهید مهره
به بازوئی وحشتی عظیم دارد و به همین دلیل خاوران ها را روز و شب شخم و شیار می
زند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر