۱۳۹۲ آذر ۳, یکشنبه

تمرین تفکر مفهومی (151)

 
شین میم شین

سعدی
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 155 ـ 156) 
ببرد از پریچهره زشتخوی
زن دیوسیمای خوش طبع، گوی

·        معنی تحت اللفظی بیت:
·        زن دیو روی خوش اخلاق بهتر از زن زیبا روی بد اخلاق است.

·        سعدی در این بیت به مقایسه ای دست می زند تا توضیح همه جانبه ای راجع به زن سرهم بندی کند:
·        سعدی درست در سنت مارکس در «کاپیتال» پیش می رود:

1
·        او نخست دیالک تیک چهره و خوی را توسعه می دهد.

2
·        بعد دیالک تیک پری و دیو را

3
·        بعد، دیالک تیک خوش و زشت را

4
·        و آخر سر، دیالک تیک سیما و طبع را.

5
·        تا بسان مارکس، از ترکیب آنها دیالک تیک مرکب فراگیرتری را تشکیل دهد:
·        سعدی بدین طریق، به فرمولبندی دیالک تیک پریچهره زشت خوی و دیوسیمای خوشطبع می پردازد و نقش تعیین کننده را از آن دیوسیمای خوشطبع می داند.

6
·        این چیزی جز دیالک تیک مرکبی نیست که مارکس ششصد سال بعد از شیخ شیراز در گرماگرم حلاجی سلول اصلی جامعه سرمایه داری یعنی کالا انجام خواهد داد:
·        مارکس دیالک تیک فرم و محتوا را با دیالک تیک نمود و ماهیت (ظاهر و باطن دیر آشنا) ترکیب خواهد کرد و دیالک تیک جدیدی را به نام دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی فرمولبندی خواهد نمود و بسان چراغی برای توضیح مسائل به خدمت خواهد گرفت.

7
ببرد از پریچهره زشتخوی
زن دیوسیمای خوش طبع، گوی

·        هسته محتوائی اصلی این بیت سعدی همان هسته محتوائی بیت زیر است:

صورت زیبای ظاهر هیچ نیست،
تا توانی سیرت زیبا بیار

8
·        این ادعا که صورت زیبای ظاهر (فرم نمودین) هیچ و سیرت زیبا (محتوای ماهوی)، همه چیز  است، حکمی متافیزیکی و ضد دیالک تیکی است، که محتوای ماهوی را مطلق می کند و فرم نمودین را هیچ می شمارد.
·        این طرف دیگر مدال فرمالیسم (صورت پرستی)  است.

9
·        این نظر سعدی اما دارای هسته معقولی است و آن اینکه در دیالک تیک فرم نمودین ومحتوای ماهوی ـ در تحلیل نهائی ـ نقش تعیین کننده از آن محتوای ماهوی ست.
·        قصد سعدی هم در واقع تأکید مؤکد بر این حقیقت امر بی چون و چرا ست.

10
·        سعدی پیشاهنگ تفکر مفهومی در قرون وسطی است.
·        سعدی حدود ششصد سال پیش از انگلس و مارکس به کشف دیالک تیک عینی هستی دست می یابد.
·        او از مفاهیم متضاد، تسلیحات دیالک تیکی برائی برای استدلال و اثبات صحت احکام خود تعبیه می کند، ولی به سبب وابستگی طبقاتی و ایدئولوژیکی به نظام بنده داری و فئودالی گاهی آن را تخریب می کند.

11
·        او رد بیت فوق الذکر برای تأکید بر اهمیت سیرت نسبت به صورت، دیالک تیک عینی ـ واقعی صورت و سیرت را از هم می گسلد، سیرت را مطلق می کند و صورت را دور می اندازد تا بر اهمیت سیرت تأکید مؤکد ورزد.

12


·        همین کار را مارکس و انگلس هم می کنند:
·        «وجود اجتماعی تعیین کننده شعور اجتماعی است و نه برعکس.»

·        مارکس و انگلس اما در گرد و غبار میدان نبرد ایدئولوژیکی فرصت آن را پیدا نمی کنند که بگویند، شعور اجتماعی نیز به نوبه خود بر وجود اجتماعی تأثیری چه بسا عظیم می گذارد.

13
·        در میدان نبرد نمی توان به جزئیات و فرعیات چه بسا بسیار مهم پرداخت.
·        بعدها انگلس در مکاتبات خویش توضیح می دهد که در این زمینه باید از مفهوم «در تحلیل نهائی» بهره برگرفت:
·        وجود اجتماعی در تحلیل نهائی تعیین کننده شعور اجتماعی است.
·        این بدان معنی است که شعور اجتماعی هیچ واره و هیچ کاره نیست.

·        در دیالک تیک عینی هستی اصولا قطب هیچ واره، هیچکاره و تماشاچی نداریم.


·        بعدها لنین با صراحتی شگرف اعلام می دارد که «بدون تئوری انقلابی (فرمی از شعور اجتماعی)، جنبش انقلابی (فرمی از وجود اجتماعی) نمی تواند وجود داشته باشد» و ضمنا تأکید می ورزد که تئوری انقلابی باید به میان مردم برده شود.
·        در غیر اینصورت حرکات اجتماعی مردم خودپو خواهند ماند و به گمراه خواهند رفت.     

14
ببرد از پریچهره زشتخوی 
زن دیوسیمای خوش طبع، گوی

·        سعدی اما علیرغم نیت باطنی اش، با این کار به قهقرای متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) سقوط می کند و به دست خود چشمان خود را از کاسه سر بیرون می آورد و خود را کور می کند.
·        او در این بیت، «زن دیوسیمای خوشطبع» را بر زن «پریچهره زشتخو» ترجیح می دهد.

15
·        واقعیت این است که هر دو زن مورد نظر سعدی ایدئالیزه شده، انتزاعی، ترکیبی از افراط و تفریط  اند و غیر واقعی اند.
·        زن دیوسیما چهره دیو دارد و مظهر نهایت زشتی است و ضمنا خوشطبع است.
·        حتی خود سعدی، به مثابه معلم اخلاق، حاضر نخواهد بود با چنین موجودی یک لحظه روزگار بگذراند و حافظ او را حتی به صدها فرسنگی خانه خود راه نخواهد داد.
·        اگر دلیلی بر این ادعا می خواهید غزلیات حضرات را زیر ذره بین تحلیل بگذرانید:
·        موضوع اصلی این غزلیات جز صورت زیبا، جز وصف زیبائی ظاهری یار و حرکت و نشست و برخاست و ناز و عشوه فروشی و می ریزی او نیست.
·        ما این جنبه ها را درتحلیل غزلیات سعدی و حافظ مورد بررسی قرار خواهیم داد.

16
·        سعدی و حافظ و هزاران شاعر نر و ماده دیگر برای دست یافتن بر آستان زن و یا مرد «پری چهره زشتخو» از روی جسد خود و خرد خود می گذرند.
·        برای آنها تنها چیزی که اهمیت دارد و از مطلقیت بی چون و چرائی برخوردار است، پریچهرگی است، نه خوی و خصال نیکو.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر