سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
مصب
(جائی که آب
رودخانه به دریا می ریزد.)
(فرهنگ واژگان
فارسی)
·
شط در شط
·
آدمی،
·
رود خروشان خلق
·
رودهای خروشان در مصب تنگ
·
ژاله
·
راه دراز پیمودگان
·
زایران (زوار) آزادی
·
نه از خیابان آذربایجان
·
نه از مسگر آباد
·
نه از جوادیه
·
نه از خانی آباد،
·
که از دور دست تاریخ
·
بی پرچم و بی علامت
·
با درفش تن
·
و چنگ فروبسته ی مشت
·
به نشان دادخواهی
·
جهیده از حریم
·
اما
·
در جامه ی عفاف
·
ستوه آمدگانی دیگر
·
مادر
·
خواهر
·
دختر
·
واژه بزرگ بیدار
·
زن
·
زن در همپایی و همراهی
·
زن در نماز جماعت
·
زن در ستیز
·
زن در ایثار خون
·
آنگاه
·
درود و دعا
·
خروش و فریاد
·
و پیوند سرود و صلوات
·
جوش خوردگی زخمی کهن
·
با مرهم اتحاد
·
انبوهه به هم برآمده دریا
·
در گریبان خیابان
·
بی شمارهای کین
·
و براده های خشم
·
برای چشم دشمن
·
و آنک پیشواز
·
پسرم
·
پسرانم
·
سربازان وطنم
·
سلام علی
·
سلام ناصر
·
سلام حسین
·
سلام اکبر، تقی، مصطفی
·
شما کجا، اینجا کجا؟
·
یاد
·
یاد باد صبح روستا
·
شام دهکده
·
و زمین افتاده قریه بی بازوی توانای شما
·
بچه ها گل
·
گل برای اینها
·
گل به جان تان
·
گل های سر سبد این آب و خاک
·
انفجار
·
رهایی گلوله های کور
·
گلوله های هار
·
و زبان سرد سرنیزه
·
در گوشت خام جوانان
·
گل های زخم
·
گلستان خون
·
ریزش بیگاه برگ و بار انسانی
·
فرود کال میوه ها
·
پاییز پیشرس
·
ساعت و تسبیح و النگو
·
کفش و کلاه
·
چادر سیاه
·
با کشتگان بی آواز در میدان
·
و اینک آغازی دیگر
·
با برادری
·
با پرستاری
·
خون کارگر در رگ پیشه ور
·
و پیکر مذهبی بر شانه دانشجو
·
و جبهه زنان در پناه مردان پارسا
·
«آ» ـ مثبت
·
«ب» ـ منفی
·
آآ
·
هدیه خون
·
بی پرسش از عقیده و ایمان
·
جان یکی
·
در جان دیگری
·
پیوندی با بهای گزاف
·
درهم بافتگی الیاف رودها
·
در گلوی مصب
·
برای برآمدن سرود دریا
·
سلام با سرب؟
·
گل با گلوله؟
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر