وقتی روشنفکران سیاسی دچار توهم می شوند:
در حاشیه بحث
هایی که نظرات تازه منتشر شده آقای بهروز خلیق به گسترش آن دامن زده است.
خسرو صدری
سرچشمه:
مجله هفته
جفپا
به نظر من نویسنده به نقش رابطه قدرت – نظریه – روشنفکر بیش از حد لازم و استثنا ناپذیر تأکید میکند.
نظریات اجتماعی مثل سایر علوم سوای رابطه با نهادهای فوقالذکر، دارای یک دینامیک و تکامل درونی
آکادمیک می باشند، که مایلم آنرا
استقلال نسبی علمی بنامم.
همین استقلال نسبی است که مثلا گالیله را تا سرحد مرگ بر خلاف همهٔ قدرت وقت -
دربار و کلیسای انکیزیسیون به تحقیق
می کشاند
قبل از او جردنو برونو برای پیشبرد علمش در آتش سوزانده شد.
اگر نامگذاری فوق برای شما ثقیل است:
علاقه وافر نوع بشر به شناخت.
حسن
·
بحث کردن با اکبر بیهوده است:
1
·
منافع طبقاتی ـ اگر طبقه مربوطه دورنمای تاریخی نداشته باشد ـ آدمی را کور می
کنند.
2
·
به طایفه کوران نمی توان چیزی را، حتی خورشید فروزان و ماه تابان را نشان داد.
3
·
نظرات جفپا ارزش علمی ندارند.
·
ایشان معنی واژه هائی را که بکار می برند، نمی دانند:
الف
رابطه قدرت – نظریه – روشنفکر (نهادهای فوقالذکر)
·
ایشان قدرت و نظریه و روشنفکر را
نهاد می دانند.
1
· نهاد یعنی مؤسسه ( (Institution
·
نهاد مثلا به وزارت امر به معروف
می گویند.
2
·
نظریه یعنی تئوری.
·
مثلا نظریه تکامل انواع از داروین.
3
·
قدرت یک مفهوم و یا مقوله است و نه
نهاد:
·
قدرت مقوله ای سوسیولوژیکی (جامعه
شناسی) و فلسفی است.
·
قدرت یعنی اوتوریته
·
مثلا اوتوریته مادر و یا پدر در
خانواده
4
·
روشنفکر یک قشر اجتماعی است و نه
نهاد و مؤسسه
5
·
این مفاهیم در مجله هفته و تارنمای دایرة المعارف
روشنگری توضیح داده می شوند، بی اعتنا به اینکه کسی می خواند و یا نمی خواند.
6
·
ماجرای گالیله و جئوردانو برونو
نیز از قراری دیگر است.
·
جفپا می توانند به سلسله بحث هائی
تحت عنوان «دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین» نظری بیاندازند.
·
ضرر که ندارد.
7
·
گالیله و برونو نمایندگان بورژوازی
انقلابی آغازین بوده اند:
·
پیشاهنگان مبارزات ضد فئودالی ـ ضد
روحانی بوده اند.
·
برونو پارتیزانی از جنس چگوارا
بوده است.
جفپا
شما متاسفانه نه به مقاله
صدری نه کامنت من از نظر محتوا برخورد نمیکنید. قصد شما اظهار فضل آخوندی است.
نهاد قدرت = دولت، ارتش
نهاد نظریه / علوم = دانشگاه،
کارخانه فکری، لابور
نهاد روشنفکری = سازمانها، احزاب، محافل
سه گانه قدرت- نظریه – روشنفکر،
محتوی اصلی مقاله مهم صدری است. اینطور که معلوم است شما حتی صورت مساله را
هم دریافت نکردید، چه رسد به
تزهای او و تذکر من.
انتظار “ارزش علمی” در یک تذکر
کوتاه از طرف شما، روشنگر سطح فرهنگی شماست.
حسن
·
جفپای عزیز
·
مگر حسن گفته که راجع به مقاله صدری نظر می دهد؟
1
·
حسن پیشاپیش گفته که به دو کامنت اکبر
و جفپا نظر می دهد.
·
شما نوشته اید:
«به نظر من نویسنده به نقش رابطه قدرت – نظریه
– روشنفکر بیش از حد لازم و استثنا ناپذیر تاکید میکند.
نظریات اجتماعی مثل سایر علوم سوای
رابطه با نهادهای فوقالذکر، دارای یک دینامیک و تکامل درونی آکادمیک می باشند، که
مایلم آنرا استقلال نسبی علمی بنامم.»
·
برداشت خود شما از این فرمولبندی
تان چیست؟
2
·
ضمنا لطفا ویراژ دیپلوماتیک ندهید.
·
کدام استقلال علمی در گالیله و
برونو پیدا کرده اید؟
·
آندو پیشاهنگان بورژوازی آغازین
بوده اند و در سنگر رزم طبقاتی خاص خویش.
·
شما معنی استقلال نسبی را هم نمی
دانید.
·
البته مهم نیست.
·
بگذارید این مفهوم را هم در سنت آخوندیسم توضیح دهیم.
·
نه برای جفپا بلکه برای اجنه که
طالب دانش و علم اند:
3
·
دیالک تیک روبنا و زیربنا را اجنه حتما
شنیده اند.
·
در این دیالک تیک نقش تعیین کننده
از آن زیربنا ست.
·
زیربنا و یا مناسبات تولیدی تعیین
کننده روبنای ایدئولوژیکی (دولت، مذهب، اخلاق، حقوق، قضاوت، هنر و الی اخر) است.
4
·
چون با تحول مناسبات تولیدی (بویژه
فرم مالکیت بر وسایل اساسی تولید) روبنا باید دستخوش تحول شود و عملا هم می شود.
·
ولی عناصری از روبنای ایدئولوژیکی
می توانند جانسختی خاصی از خود نشان دهند و برای نفی آنها به مدت زمان طولانی تری
نیاز می افتد.
·
مذهب یکی از این عناصر است.
5
·
در این زمینه مارکسیست ـ لنینیست
ها از استقلال نسبی عناصر روبنائی سخن می گویند.
·
با اینکه مناسبات تولیدی خاص مذهب
یعنی مناسبات تولیدی برده داری دیری است که از بین رفته، مذهب ولی کماکان وجود
دارد و مانور می دهد و به حیات خود ادامه می دهد.
·
نتیجه این می شود که مذهب از
استقلال نسبی برخوردار است.
6
·
ادعای جفپا راجع به استقلال نسبی
علم اختراع شخص شخیص ایشان است و ارزش علمی و
فلسفی ندارد.
·
ما که اهل دعوا و چاقوکشی نیستیم.
·
ما فقط
داریم هماندیشی متمدنانه و
فرهنگمندانه با اجنه می کنیم.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر