سیاوش
کسرایی
·
تنگ غروب است
·
در خانه شمعی است و چراغی یا صدایی نیست، اما
·
در من کسی می گرید اینجا
·
ساعت به تابوت سیاهش خفته، گویی
·
قلب زمان استاده از کار
·
از قاب عکسی چشم های آشنایی، روی
دیوار
·
دارد به روی من نظر، اما چه بیمار
·
در آسمان تیره، یک چابک پرستو
·
با پنجه های باد وحشی در ستیز است
·
باران نمی بارد، ولی ابری شناور
·
با یاد های خوب من پا در گریز است
·
دور است از من آرزو، دور
·
دیر است بر من زندگی، دیر
·
دل تنگ از این دوری و دیری و تماشا
·
در من کسی خاموش می گرید در اینجا
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر