۱۳۹۲ مهر ۱, دوشنبه

سیری در حماسه داد (61)


اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
(از قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367)
سرچشمه
 راه توده  
تحلیلی از شین میم شین
·        برای بیان روشن تر مقاومت ها و قیام ها، نمونه هایی از برجسته ترین آنها را با تفصیل بیشتر می آوریم.

2
قیام سپاهیان بر ضد جمشید

·        نخستین قیام در شاهنامه بر ضد جمشید است.
·        جمشید پس از آن که به شاهی می رسد و روزگاری بر وی می گذرد، منی می کند و خود را ستون عالم می شمارد.

1

·        فرّ یزدانی از او می گریزد و جهان پر گفت و گو می شود.

2

·        مردم و سپاهیان پیوند خویش از جمشید می گسلند.
·        حکومت دستخوش بحران می شود.

3
·        از هر سو خسروی برمی خیزد.

از آن پــس برآمد ز ایـران خروش
پدید آمد از هر سوئی جنگ و جوش

سـیه گـشت، رخشــنده روز ســــپید
گســســــتند پــیــوند از جامشـــــید (جمشید) 

بـر او تـیــره شـــــد فـــره ایـــزدی
به کـــژی گرایــیـد و نا بخـــــردی

پـدیـد آمـد از هر ســوئی خســروی
یکی نـامـجــوئی ز هــر پـهـــلوی


4

·        در این شرایط بحرانی، ضحاک در پشت پرده توطئه می چیند:
·        به ابلیس می پیوندد و خود را آماده به دست گرفتن قدرت می کند.

5

·        زمانی که حکومت دستخوش بحران می گردد، در هر گوشه کسی به شاهی برمی خیزد و سپاهیان از جمشید روی برمی گردانند، ضحاک از فرصت استفاده می کند و سپاهیان را به سوی خود می کشد.

6
·        سپاهیان به ضحاک می پیوندند.
·        حکومت جمشید فرو می پاشد.

یکایک ز ایـران بر آمـد ســـپاه
ســوی تازیان بر گـرفـتـنـد راه

شـنودند کانجا یکی مهـتر اســت
پر از هول، شاه اژدها پیکر اسـت

سواران ایران همه شــاه جوی
نهادند یکسـر به ضحاک روی

به شـاهی بر او آفرین خواندند
و را شـــاه ایران زمین خواندند

7

·        ضحاک با سپاهی که بر او گرد آمده، به تخت جمشید یورش می برد.
·        جمشید فرار می کند و تاج و تخت به او می گذارد.

8

·        فردوسی در مورد این قیام روش و لحن بسیار جالب و پخته ای دارد.
·        او قیام بر ضد جمشید را فی نفسه تأیید می کند و سرنگونی جمشید را امری طبیعی و ضروری می داند تا به جائی که وقتی ضحاک بر او چیره می شود و این شاه شاهان را با ارّه به دو نیم می کند.
·        فردوسی حتی قطره ای اشک نمی ریزد و برعکس او را ناپاک دین می نامد و سزاوار چنین عاقبتی می شناسد و خوشحال است که جهان از دست او راحت و بی بیم شده است.

9

·        جریان کشته شدن جمشید چنین است که وی فرار می کند.
·        صدسال در دریای چین پنهان می شود و پس از صد سال روزی پدید می آید:

صدم ســال روزی به دریای چـیــن
پدید آمــد آن شــــاه نـاپـاک دیـــن

نهـان گشـــته بــود از بـد اژدهـــا
نـیـامـد به فـــرجـام هــم زو رهــــا

چو ضحاکش آورد ناگه به چنگ
یکـایک نــدادش زمـانی درنــگ

به اره اّش ســراسـر به دو نـیـم کـــرد
جهـان را از او پـاک بی بـیم کـــرد

شد آن تخـت شـاهی و آن دستگاه
زمـانه ربودش چـو بیـجـاده کــاه

10
·        جمشید در دست زمانه بیجاده کاه است.
·        صد سال هم که پنهان شود به جزایش خواهد رسید.

11



·        از سوی دیگر قیام بر ضد جمشید پیروزی ضحاک است و این امر زبان فردوسی را در ستایش از قیام می بندد.

12

·        او درعین حال که قیام بر ضد جمشید را امری منطقی می داند، از پیروزی ضحاک خرسند نیست.

13

·        از توطئه پشت پرده، از شرکت ابلیس در آن به تفصیل خبر می دهد.

14

·        آن را بازی روزگار و زمانه می داند که روزی فراز است و روزی نشیب.

15

·        در تاریخ طبری قیام بر ضد جمشید نیست و در ثعالبی «ذکر آخر جم» در دو سطر خلاصه می شود و قیام در این یک جمله خلاصه می شود که «علیه او صفوف خوارج خروج کردند»

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر