۱۳۹۲ شهریور ۲۷, چهارشنبه

سیری در حماسه داد (60)

  اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
(از قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367) 
سرچشمه: راه توده  
تحلیلی از شین میم شین
1
نظری کلی به مناسبات پهلوانان و شاهان
·        چنانکه دیدیم فردوسی از آغاز شاهنامه به صف ارائی پهلوانان و دستوران خردمند در برابر خیل شاهان خود کامه و دیوانه مبادرت می ورزد.

2

·        دو صف در سرتاسر شاهنامه با هم در مبارزه اند.
·        فردوسی دشمن شاهان خود کامه است.

3

·        او حکومت داد را تنها زمانی استوارمی داند که متکی به مشورت با پهلوانان و دستوران خردمند باشد.

4

·        حاملین خرد و داد در شاهنامه  پهلوانان و دستورانند.
·        اینان بر خلاف ادعای مبلغان دربار پهلوی، گوش به فرمان شاهان و تسلیم رأی آنان نیستند.

5

·        آنان از داد دفاع می کنند، ولو این که کار به سرپیچی و حتی قیام ضد شاهان بکشد.

6

·        صف آرایی پهلوانان و دستوران خردمند در برابر شاهان خود کامه و مخالفت با فرمان های نادرست آنان، شاهنامه را پر کرده و مضمون آن را تشکیل می دهد.

7

·        اگراز حوادث کوچک بگذریم، می توان 44 سرپیچی بزرگ از فرمان شاهان را بر شمرد که در 27 مورد، کار به شورش و قیام مسلحانه کشیده است.

8

·        کمتر شاهی وجود داشته که لااقل با یک سرپیچی بزرگ روبرو نشده باشد.

9

·        بگذارید این مطلب کلی را ابتدا روی جدول بیاوریم
·        سرپیچی های بزرگ از فرمان های شاه در شاهنامه (صفحه 159)
·        قیام و شورش در شاهنامه (صفحه 160)

10

·        چنانکه در این جدول ها می بینیم، در دوره اول که عمدتا نظام  پدرشاهی مسلط است، سرپیچی از فرمان های شاهان بندرت صورت می گیرد.
·        اگر احیانا سرپیچی و قیامی هست، شاهنامه آن را از جانب دیوان و اقوام خارجی می داند.

11

·        در این دوره فقط یک سرپیچی بزرگ و روی گردانی از شاه وجود دارد که مربوط به دوره جمشید است و به سرنگونی جمشید منجر می شود.

12

·        در دوره دوم جمعا 20 سرپیچی و قیام و شورش وجود داشته است که بر ضد 15 شاه در این دوره، یعنی به طورمتوسط بیش از یک بار بر ضد هر شاه صورت گرفته است.

13



·        فردوسی از این 20 مورد 13 مورد را صریحا تأیید می کند و در یک مورد نظرش دقیقا روشن نیست.

14

·        در6 مورد دیگر نیز که سرپیچی و شورش علیه شاه را تأیید نمی کند، منظورش مخالفت با نفس مقابله با شاه نیست.

15

·        فردوسی نفس تمرد را نفی و محکوم نمی کند، بلکه با محتوای تمرد مربوطه موافق نیست و شاه را در موضع حق می داند.

16

·        با این حال جالب است که حتی در این موارد نیز زبان آتشین در دفاع از شاهان و ضرورت تبعیت از فرامین آنان را ندارد.

17

·        سرپیچی های بزرگ در دوره دوم بیشتر حالت قیام دارند.
·        چرا که در این دوره بزرگان قوم و قبل از همه سام، زال و رستم چنان نقش مسلطی دارند که اختلاف پهلوانان با شاهان را قبل از رسیدن به قیام رفع می کنند و شاه را به جایش می نشانند.
·        گویی در این مرحله، معتقدات قومی و پدرشاهی در مناسبات دولتی تأثیر زیادی باقی می گذارد.

18

·        اما در دوره سوم مسئله درست بر عکس است.
·        سرپیچی ها کمتر و قیام ها و شورش ها بیشتر است.
·        بدین معنا که بسیاری از سرپیچی ها بلافاصله به قیام، بر انداختن شاه و روی کار آوردن شاه دیگری می انجامد.

19

·        این دوره، دوره پر آشوب و حکومت، حکومت پوسیده ای است.
·        آنهایی که می آیند چه بسا بهتر از آنانی که می روند، نیستند و فردوسی به نوبه خود، نه مانند یک بیطرف، بلکه به مثابه یک ایرانی دلسوز حوادث را دنبال می کند.

20

·        آنچه شاهنامه را از آثار مشابه و از جمله تاریخ طبری و عزر ثعالبی جدا می کند، وجود همین صف نیرومند پهلوانان و دستوران و مقابله آنان با شاهان است که به جز در شاهنامه در جای دیگری به این صورت نیامده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر